علم بجای سیاست

 چند وقت پیش ، پاسی مانده به نیمه شب ، یکی از جوانان احزاب سیاسی تلفنی تماس گرفت و اطلاعاتی در خصوص صحبتهای دیگر جوانان احزاب سیاسی در مورد من ، ارائه کرد . برخلاف همیشه ، بابت این لطف تشکر نکردم و خشنود نبودم . علت را جویا شد ؛ پرسید این چند روزه چه کار می کنم که شبانه روز در خانه هستم و ... . پاسخها برایش دلسرد کننده بود : علاقه وافری به سیاست ندارم ، کتاب می خوانم . پرسشی دیگر : چه می خوانی ؟ فردا دیگر کتاب را تمام خواهی کرد ، نه ؟ - پاسخ : پلتیای افلاطون ، نه این سومین بار است که دارم این کتاب را می خوانم ، نزدیک به هزار صفحه مطلب دارد . پرسش دیگر : چرا ؟ بدنبال چه هستی که جواب از اندیشه افلاطون می خواهی ؟ الان کجای کتابی ؟ - پاسخ : تزاحم میان ارزشها ، افلاطون می گوید عدالت ، من نمی توانم قبول کنم و الان هم مطلبی درخصوص شرایط پزشک خوب را می خواندم و ... . خوب ، واقعیت این است که چند وقتی است که علم بیش از سیاست مرا بسوی خود می کشد . همین پریروز زمانی که به رسم مالوف می خواستم که کمی زودتر در جلسه شورای مرکزی جامعه جوانان متحد شرکت کنم ، پایم در مقابل ویترین یکی از کتابفروشی های خیابان انقلاب اسلامی سست شد و کتابی در خصوص زمین شناسی خریدم ؛ فصل اول را که در خیابان تمام کردم ، دیدم که بیش از هفتاد دقیقه است که جلسه مذکور شروع شده است و من اندر بحر کتاب مغروق بوده ام . خوب رسیدنم به مکان جلسه مساوی بود با شنیدن کلی فحش و ناسزا ، که حق هم بود ؛ لکن ، لذت مطالعه آن کتاب بیش از اینها ارزش داشت . اصلا ، نمی دانم که چرا پایم سست شده ، حتی برای جامعه جوانان متحد که خود با شور و شعف آنرا پایه گذاشتم و به دیگران وانهادم . بیش از هرچیز سودای فلسفه ، ریاضیات و زمین شناسی دارم تا حزب ، گروه سیاسی و فعالیت سیاسی .

 خوب کوتاه سخن اینکه بیاد آوردم که من کیستم ؛ فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه آزاد اسلامی در دوره تحصیلی کارشناسی برنامه ریزی و تحلیل سیستمها . آری من یک کارشناس برنامه ریزی هستم که توفیق نسبی در سیاست را هم مدیون همین امر ، یعنی آشنایی به برنامه ریزی ، می دانم . چه اینکه میان دو مفهوم سیاست و برنامه ریزی ، بلحاظ فلسفی ، قرابت خاصی نهفته است که من به شیرینی آنرا دریافته بودم و بخوبی از آن بهره می بردم . بیش از همه ، نزدیکانی چون فرید شهاب و مهندس محمدعلی بخشی زاده و ... می توانند شاهد این مدعا باشند که من چگونه سیاست را با برنامه ریزی و تحلیل سیستمها آمیخته بودم و از آن بهره می گرفتم .

 لکن امروز همچون نوجوانی سر پر سودای علم دارم ، زمانی که بمنظور تقویت بنیه جسمی و حفظ شرایط آرمانی ، ورزش می کنم ، به ناگاه متوجه می شوم که ساعتها است که بجای کوه پیمائی مشغول جمع آوری سنگهای رسوبی توچال هستم و زمان را فراموش کرده ام . آری ، اکنون هرچند که سایه ای از من در صحبتهای برخی باصطلاح دوستان و فی الواقع دشمنان گذشته باقی می باشد ، لکن من حتی زمانی که بقصد تزکیه نفس شب را در گورستان بسر می برم ، نه به عرفان که بیشتر به علم ام افزوده می شود ؛ چون دم صبح خود را نه بدنبال ذکر خفیه و جلیه که بدنبال گسلهای دشت تهران و مطالعات تکتونیکی آن می یابم . اینک نه در سیاست ، نه در ورزش و نه در عرفان ، حضور حاضرانه ندارم و همه غیاب محض است . دل به جهانی سپرده ام پر از عدد و سنگ و تئوری ... . راستی چرا نه دل به جامعه می دهم و نه به دنیای واپسین و نه به تقویت بنیه جسمانی ؟ مرا چه شده است که در اوج تحولات منطقه ای موجود ، نیمه شبها حساب دیفرانسیل می خوانم ؟ خودم هم نمی دانم ، اطرافیانم هم همینطور ... ؛ بهرحال از همان کودکی دمدمی مزاج و متلون الحال بودم ! ولی عجب کیفی می دهد مطالعه اندیشه های هراکلیتوس ( فیلسوف یونان باستان ) و پیتاگور ( ریاضی دان ) و ... .

چپ اسلامی ، رفرمیستها ، چپ سرخ ، رادیکالیستها و پارلمانتاریستها

جریان شناسی سیاسی کشور

 مدلهای مطرح در خصوص جریان شناسی سیاسی در کشور ما ، عموما ، دارای بایاس هستند . از اینرو ، اتکای صرف به تنها یک مدل ، نمی تواند تصویر مناسبی از جریانهای سیاسی کشور ارائه دهد . ساده ترین مدل جریان شناسی در کشور ، که توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مطرح شد ، جریانهای سیاسی کشور را به 4 بخش : راست سنتی ، چپ سنتی ، راست مدرن و چپ مدرن تقسیم بندی می کند . حال اینکه ، واقع گرایانه ترین مدل سیاسی ، به جریانهای سیاسی 3 گانه کشور اشاره دارد : جریان ملی ، جریان چپ و جریان اسلامی .

 مدل پیش رو ، احزاب و گروههای سیاسی کشور را به 5 دسته تقسیم می کند :

·        خط امامی ها ( چپ سبز )

·        اصلاح طلبها ( چپ سفید )

·        کمونیستها ( چپ سرخ )

·        اصولگرایان ( راست سبز )

·        سلطنت طلبان ( راست سفید )

 در اینجا به بررسی این دسته بندی 5 گانه ، به تفکیک می پردازیم :

چپ سبز : خط امامی ها

 مرکز ثقل تشکیلات چپ سبز در ایران ، حزب اعتماد ملی به دبیر کلی آیت الله مهدی کروبی است که مدعی پیروی اندیشه های امام خمینی (ره) هستند . روزنامه اعتماد ملی ، ارگان حزب اعتماد ملی ، به صاحب امتیازی آیت الله مهدی کروبی ، مهمترین رسانه چپ سبز ( چپ اسلامی ) می باشد . لازم بذکر است که حزب همبستگی اسلامی ایران از دیگر احزاب و تشکلهای سیاسی چپ سبز در ایران محسوب می شود .

چپ سفید : رفرمیستها

 اصلاح طلبان ایران از دو دسته متفاوت تشکیل می شوند : 1- ائتلاف باصطلاح ملی باصلاح مذهبیها  2- دوم خردادیها . مرکز ثقل تشکیلات رفرمیستهای ایران را جبهه مشارکت در دست دارد که از روابط بالنسبه پایداری با هر دو دسته فوق برخوردار است . همچنین ، رهبری رفرمیستهای ایران را محمد خاتمی ( عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز ) برعهده دارد . قابل ذکر است که رفرمیستهای ایرانی عقاید لیبرالی دارند .

 از مهمترین احزاب و گروههای رفرمیست ایران می توان به نهضت باصطلاح آزادی ایران ، حزب کارگزاران سازندگی ایران ( گروه 6 ) و نهضت مجاهدین خلق ( میثمی ها ) اشاره کرد . همکنون ، هفته نامه شهروند امروز ، به سردبیری محمد قوچانی ، مهمترین رسانه رفرمیستهای ایرانی محسوب میشود .

چپ سرخ : کمونیستها

 کمونیستها و شبه کمونیستهای ایران ، طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی را شامل می شوند که در حال حاضر ، مهمترین تشکیلات آنها را همچنان میتوان سازمان منافقین دانست . لیکن ، مهمترین رهبر جریان چپ سرخ ایران ، مرحوم ژوبین رازانی ، صاحب اندیشه حکمتیسم است . حزب کمونیست کارگری دیگر تشکیلات سیاسی مهم جریان چپ سرخ در منطقه محسوب می شود . جریان چپ سرخ ، حق فعالیت مطبوعاتی در ایران ندارد ، لیکن تلویزیون پرتو ، از طریق ماهواره هاتبرد ، اقدام به انتشار افکار کمونیستی و شبه کمونیستی می نماید . حضرت امام خمینی (ره) ، در وصیت نامه الهی سیاسی خویش ، در خصوص برخی جریانهای چپ سرخ ، به زیبائی از اصطلاح " کمونیست آمریکائی " استفاده کرده بودند .

راست سبز : رادیکالیستها

 اصولگرایان کشور اسلامی ، طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی را شامل می شوند که در حال حاضر ، مهمترین تشکیلات آنها عبارتند از : جامعه روحانیت مبارز ، حزب موتلفه اسلامی ، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و رایحه خوش خدمت . اسلام ناب محمدی اندیشه بیادگار مانده از حضرت امام خمینی (ره) در میان یاران و شاگردان نامدار او ، آیت الله علی خامنه ای ، آیت الله محمدرضا مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی مسلمان ، عامل متحد بودن اصولگرایان کشور اسلامی است . در حال حاضر ، روزنامه کیهان ، به مدیر مسئولی حسین شریعتمداری ، پرمخاطب ترین نشریه نوشتاری اصولگرایان می باشد .

راست سفید : پارلمانتاریستها

 پارلمانتاریستهای ایرانی که با ادعای مشروطه خواهی و اندیشه سلطنت طلبی ، مدعی بازگشت به دوران شاهنشاهی هستند ، به 2 گروه کلی اکثریت ( پهلویستها ) و اقلیت ( مشروطه طلبان مرتجع ) تقسیم بندی می شوند . اقلیت جناح سلطنت طلب ، معتقد به بازگشت به پادشاهی قاجار است . مهمترین رهبر سلطنت طلبان ، رضا ربع پهلوی ، ولیعهد فراری در آمریکا ، می باشد . جریان سلطنت طلب ، حق فعالیت مطبوعاتی در ایران ندارد ، لیکن تلویزیون کانال وان ، از طریق ماهواره ، اقدام به انتشار افکار برخی سلطنت طلبان می کند .

محرومیت جنسی

 کشور ما در جهان سرافراز از این است که رئیس جمهوری مقتدر زمام امور را بدست دارد . مصاحبه با سی بی اس ، سخنرانی در سازمان ملل متحد ، سخنرانی در دانشگاه کلمبیا در نیویورک و ... ، از رئیس جمهور ما همان تصویری را ارائه کرد که مطلوب ما بود . لکن ۲ پرسش از رئیس جمهور ما در دانشگاه کلمبیا صورت گرفت که خالی از دقت نیست :

آزادیهای زنان در کشور

وضعیت همجنسگرایان کشور

 نا گفته پیدا است که این دو سئوال ، مساله جنسی را هدف قرار می دهند . مدتها پیش مقاله ای در هفته نامه شما نوشتم که خیلی مورد پسند واقع شد . در همانجا ۷ مشکل اساسی جامعه جوان کشور اسلامی مان را برشمردم :

  1. آموزش و پرورش
  2. کنکور
  3. دانشگاهها
  4. سربازی
  5. اشتغال
  6. مسکن
  7. ازدواج

 لکن در این میان اگر هریک از حلقه های زنجیره بالا بگسلد این حلقه واپسین ، ازدواج ، دچار بحران خواهد شد . مساله محرومیت جنسی مهمترین ضربه به قربانی هریک از حوزه های جوانی است ؛ فرد کم سواد ، شخص پشت کنکوری ، هموطن فراری از سربازی ، شهروند بیکار ، جوان بدون مسکن و سرپناه و ... نمی تواند زندگی جنسی خوبی را فراهم آورد . پس هر آسیب به جوان در آینده منتهی به محرومیت جنسی خواهد شد . حال ، جوان موفقی را بیابید که فقط در یک حوزه از موارد مذکور دچار شکست شود ( امری کاملا محتمل ) ، او باید در جامعه ای که برخی از زنان و دختران آن با هوس آلود ترین ظاهر ممکن به صحنه عمومی جامعه می آیند ، بکوشد تا شکست خود را جبران نماید ، ضمن اینکه محرومیت جنسی را هم تحمل کند . معنی این وضعیت ، یک کلام است : همان که زیگموند فروید گفت ...

 بلی ، عدم تعادل روانی در جامعه جوان مشاهده می شود . حال چاره چیست ؟ آقای شاهرودی می گوید که با بگیر و ببند مشکل حل نمی شود . آقای حداد عادل می گوید برهنگی فرهنگی منجر به فرهنگ برهنگی می شود . آقای احمدی نژاد هم کارهای مهم تر از سر و وضع جوانان دارد . پس چه کسی مسئول است ؟

 طبیعتا وقتی سران کشوری کاری نکنند ، روسای لشگری را باید فراخواند . فرماندهان ارتش و سپاه که خدا خیرشان دهد ، ولی فرمانده پلیس ...

 آری همه امید ما به این طرح امنیت اجتماعی است ، خدا کند سردار سازندگی اخلاقی تو زرد نشود و برای رئیس جمهور شدن فکری در سر نداشته باشد . این مرد معرکه است ، اگر تا آخر بر سر حرفش بایستد . جامعه ما به چنین مردانی احتیاج دارد . قائم مقام سابق بسیج که حالا رئیس پلیس شده و از اسلاف اش هم قویتر کار می کند . خدا خیرش دهد .