لطفهای بیکران پنج رقمی شد.

وبلاگ لطفهای بیکران ، در کمتر از یکسال و نیم از تاریخ افتتاح آن ، با بیش از 50 مطلب گوناگون ، منتشر شده است . امروز ، 29 مهر 1387 ، تعداد بازدیدکنندگان این وبلاگ به بیش از 10 هزار نفر رسید . مبارک باد .

جذب بی رویه دانشجو

عدم تعادل و تطابق آموزش عالی با نیازهای جامعه

پرداختن به موضوع دانشگاه ، امری مهم به‌ نظر می ‌آید . به‌خصوص آنکه بررسی موضوع دانشگاه‌ ، از زاویه اقتصادی ، امری بس خطیر است .

دانشگاه ، به معنای خاص کلمه ، ابعاد غیر انتفاعی و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خاصی دارد . دانشگاه ، مسئولیت اجتماعی پاسخگویی به مسائل فرهنگی جامعه را عهده دار است . دانشگاه ، نهادی است که از منابع عمومی ، کمکهای خصوصی داوطلبانه ، اوقاف و ... استفاده می‌ کند و انتظار می‌ رود که دانشگاه‌ ها بتوانند ، پاسخگوی مسائل عمومی جامعه باشند . (1)

دانشگاه های امروزی ، با 3 مساله عمده مواجهند : نخست آنکه ، چه کسانی را آموزش دهند ؟ سپس ، این مساله که چه مطالبی را به ایشان بیاموزند ؟ و سرانجام ، اینکه اساساً ، چگونه آموزش دهند ؟ پاسخ این 3 سئوال ، 3 وظیفه عمده را در نظام آموزش عالی تعریف می کند : 1 - سنجش و گزینش دانشجو 2- نیازهای آموزشی 3- روش تدریس مناسب برای آن .

نظام آموزشی مطلوب ، بر خلاف نظام آموزشی موجود ، می کوشد که ضمن شناسائی نیازهای جامعه و توجه به تحولات محیط درونی و پیرامونی ، رشته های تحصیلی دانشگاهی و ظرفیت پذیرش آنها را مداوماً ، باز تعریف سازد . رویکرد عدالت محور به چنین نظام آموزشی ، عدم تطابق نیازهای اجتماعی و ظرفیتهای دانشگاهی را موجد اخلال و بی عدالتی در سطح جامعه و دانشگاه ، تعریف خواهد کرد   . (2)

از دیدگاه اقتصادی ، کمیابی ، دارای نزدیکترین معنی به کلمه محدود یا اقتصاد است که در مقابل کلمه نامحدود و آزاد بکار می رود . کمیابی ، مساله محوری و اساسی هر جامعه ای است . از آنجا که منابع هر جامعه ای محدود و کمیاب است ، تمامی جوامع با مشکلاتی مواجه می باشند . تعادل ، موقعی اتفاق می افتد که عرضه و تقاضا ، در موازنه باشند که با گذشت زمان ، تمایل به ثبات داشته و به عنوان مقدار تعادل محسوب می گردد .

تعادل ، هنگامی که بوجود می آید ، تمایل به ثبات دارد . در اقتصاد ، این حالت ، وقتی بوجود می آید که مقدار تقاضا برابر عرضه در هر دوره از زمان  باشد . از نظر هندسی ، تعادل در محل برخورد منحنیهای تقاضا و عرضه بوجود می آید . مقداری که در چنین تعادلی وجود دارد ، مقدار تعادلی شناخته می شود . اگر منحنی تقاضا ، عرضه یا هر دو جابجا شوند ، نقطه تعادل ، نیز ، تغییر خواهد یافت . (3)

در خصوص ظرفیت پذیرش رشته های تحصیلی دانشگاهی ، نیز ، باید که ارتباط بین عرضه و تقاضا ، یعنی جذب دانشجو و نیاز جامعه ، در دوره های مختلف ، در نظر گرفته شود ، همچنین ، از جذب بی رویه دانشجو که موجب افزایش فشارهای اجتماعی و اقتصادی می‌شود ، پرهیز شود و تلاش بیشتری ، برای توزیع مناسب دانشجویان دختر و پسر در دانشگاهها صورت گیرد .

سهمیه مناطق ، نیز ، نیاز به بازنگری دارد و با توجه به اینکه تاکنون ، دانشجویان مناطق محروم ، همتراز سایر دانشجویان آموزش دیده اند ؛ باید ، برسی کنیم که خروجی این دو دسته ، یکسان هستند یا نه ؟ اگر یکسان بود که موفق عمل کرده‌ ایم . در غیر این صورت ، نیاز به بازنگری وجود دارد .

همچنینی ، باید که مراکز آموزش عالی و علوم پایه و کاربردی را نیز ، توسعه دهیم تا بیشتر بتوانیم که از آنها ، بهره مند شویم . چرا که تجربه کشورهای توسعه یافته ، نشان دهنده سرمایه گذاری در هر دو زمینه آموزش علوم پایه و کاربردی می باشد . درضمن ، بسیاری از مسائلی که در سطح کشور ، با آنها روبرو هستیم ، به خاطر مسائل علوم انسانی است که باید ، به این رشته های تحصیلی دانشگاهی ، نیز ، توجه بیشتری شود . (4)

در همین راستا ، باید ، افزود که بارزترین تفاوت ، در خصوص علوم انسانی در دانشگاه های جوامع توسعه یافته با جوامع در حال توسعه ، امکان ارتباط فارغ التحصیلان با نظام اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی است . در کشورهای پیشرفته ، فارغ التحصیلان می توانند ، به موجب تخصص و توانایی شان ، جذب مراکز و نهادهای مرتبط شوند . درحالیکه در ایران ، فارغ التحصیلان خصوصاً فارغ التحصیلان علوم انسانی کمتر ، این شانس را دارند تا بتوانند ، وارد فعالیتهای اجتماعی مربوط به تخصص و توانایی شان شوند . همین موضوع ، خود ، معضلات فراوانی را بوجود می آورد . (5)

شایان ذکر است که برای پیشرفت امور در کشور ، طرق مختلفی موجود است . اعتقاد به این موضوع ، بخصوص برای کشور های در حال تحول ، همچون کشور عزیزمان ، ایجاب می کند که جهت توسعه شتابان ، راه های جدیدی ، غیر از آنچه که در دنیای پیشرفته بکار برده شده ، ابداع گردد . توجه به این نکته لازمست که اختلاف اصلی بین کشور های توسعه یافته و کمتر توسعه یافته ، در شاخص درآمد سرانه آنها نیست . بلکه اختلاف معنادار بین این دو گروه ، به تواناییهای علمی و تکنولوژیکی آنها مربوط می شود . کشورهای توسعه یافته ، از این چنین توانایی به فراوانی برخوردارند . حال آنکه کشورهای در حال توسعه ، چنین امکاناتی ندارند .

تکنولوژی ، اساس قدرت یک جامعه ، در سطح بین المللی ، است و در داخل ، کلید افزایش تولیدات و رفاه اجتماعی است . راز افزایش تولیدات صنعتی کشورهای خاور دور ، در نیم قرن اخیر ، در شناخت و بکارگیری صحیح تکنولوژی بوده است . اما ، توجه به این نکته ضروری است که بدون وجود محیط مناسب ، تکنولوژی توسعه نخواهد یافت . زیربنای تکنولوژی امروز ، علم است و علم ، فقط ، در بستر مناسب خود پرورش می یابد .

پیشرفت تکنولوژی ، در پیوند با توسعه علوم تجربی و پژوهش ممکن خواهد بود . در دنیای امروز ، آموزش تکنولوژی ، با توجه به زیربناهای علمی آن ، بسیار کوتاه شده است . آموزش بسیاری از فنون که سالهای متمادی زمان لازم داشت ، به چند ماه ، تقلیل پیدا کرده است . گسترش مدارس فنی و حرفه ای و افزایش نسبی دانش آموزان این مدارس ، از ضروریات اولیه توسعه تکنولوژی است . چرا  که در کشورهای اروپایی ، نسبت دانش آموزان فنی حرفه ای به بقیه دانش آموزان ، 50 درصد است . ولی در کشورهای در حال توسعه ، همچون ایران ، کمتر از 10 درصد است . (6)

بطور خلاصه میتوان گفت ، باید که بین دانش نظری که همان دانش دانشگاه است و نیاز عملیاتی مردم ، پیوند و پیوستی برقرار باشد تا نیاز به آموزش عالی ، در زمینه های مختلف تجلی کند . این مباحث ، در غرب ، مدافعین جدی دارد .

آیا تابحال ، از خودمان سئوال کرده ایم که چرا ، الان ، کسی اموال خود را وقف دانشگاه ها نمی کند ؟ مردم ، وقف بیمارستان ، آب انبار ، مسجد ، مدرسه و حتی توالت هم ، می کنند . اما ، وقف آموزش عالی نمی کنند . چرا ؟ به این دلیل که با دانشگاه ها احساس بیگانگی می کنند . احساس می کنند ، دانشگاه از خودشان نیست .

دانشگاه ، باید که بتواند به خرده سیستمهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی جامعه خط و ربط بدهد . هم ، نیازهای نظام اقتصادی را تامین کند . هم ، برای خرده نظام سیاسی ، الگوی کنش بدهد . نه آنکه از گروه های سیاسی الگو بگیرد . اما ، الان ، بر عکس است . این یک آفت است . (7)

چنین بی توجه ای به نیازهای جامعه ، در تعیین ظرفیت پذیرش رشته های تحصیلی دانشگاهی می رود که ضمن تنزل جایگاه نهاد دانشگاه ، در جامعه ، نوعی عدم تعادل اجتماعی را در آینده ، رقم بزند . به گونه ای که آموزشهای فنی حرفه ای در کشور ، نحیف و لاغر است . لیکن ، آموزش علوم انسانی ، چنان فربه و متورم شده است که دولت را مجبور به حفظ و توسعه ساختار غول پیکر و ناکارآمد اداری خود ، بمنظور جذب چنین فارغ التحصیلانی ، کرده است .

متاسفانه ، دانشگاه پیام نور ، نیز ، با ارائه ظرفیتهای پذیرش افراطی در برخی از رشته های تحصیلی دانشگاهی ، ضمن تنزل کیفیت آموزشهای دانشگاهی ، بزرگترین ضربه را در چنین شرایط نا متعادلی ، به نظام آموزش عالی کشور ، وارد می کند . مدیریت غیر پاسخگوی دانشگاه آزاد اسلامی ، نیز ، فارغ از بررسی چنین مسائلی ، می کوشد تا با درنظر گرفتن منافع اقتصادی کوتاه مدت خود ، به گونه ای دیگر باین بحران عدم تعادل در جامعه ما لطمه وارد سازد . در حالیکه سازمان سنجش آموزش کشور ، باید که یگانه مرجع تعیین ظرفیت رشته های تحصیلی دانشگاهی در مناطق مختلف کشور و با توجه به نیاز بومی جامعه باشد . یافتن نقطه سر بسر تعادلی میان تقاضای بخش خصوصی و دولت ، در هر رشته تحصیلی دانشگاهی با توان عرضه فارغ التحصیلان دانشگاهی دانشگاههای دولتی ، پیام نور ، غیر انتفاعی غیر دولتی و دانشگاه آزاد اسلامی ، امری چندان دشوار نیست . یافتن چنین مقدار تعادلی ، در هر رشته تحصیلی دانشگاهی ، سازمان سنجش آموزش کشور را کمک می کند تا ضمن نیاز سنجی صحیح آموزشی کشور ، نظارت عالیه ای را بر دانشگاه های غیر دولتی برعهده گیرد تا پایانی ، نیز ، بر هرج و مرج موجود در نظام آموزش عالی باشد .

منابع و مراجع :

  • (1)  یاسین علوی ، دانشگاه قابل تقلیل به بنگاه اقتصادی نیست ، تهران : هفته نامه شما ، شماره 580 ، صفحه 7 .
  • (2)   قاسم علیم ، کنکور : عدالت آموزشی ، تهران : هفته نامه شما ، شماره 568 ، صفحه 7 .
  • (3)   دومینیک سالواتوره ، تئوری و مسائل اقتصاد خرد ، ترجمه دکتر حسن سبحانی ،  تهران : نشر نی .
  • (4)   دکتر محمدعلی ، سخنرانی در مراسم آغاز سال تحصیلی 88-1387 ، تهران : دانشگاه تهران .
  • (5) دکتر حسین سلیمی ، تفاوت کیفیت آموزش میان ایران و کشورهای توسعه یافته ، تهران : ماهنامه صنعت و توسعه ، شماره 21 ، صفحه 75 .
  • (6)   ع.آ. ، برنامه ریزی ملی و توسعه تکنولوژیک ، تهران : هفته نامه شما ،شماره 480 ، صفحه 6 .
  • (7)   دکتر عماد افروغ ، وجوه نرم افزاری تولید علم ، تهران : کانون فرهنگ و اندیشه نگار ، مهرماه 1382 .

شب قدر را درک کنید .

بسم الله الرّحمان الرّحیم 

الهی باخصّ صفاتک و بعزّ جلالک و باعظم اسمائک و بنور انبیائک و بعصمة اولیائک و بدماء شهدائک و بمناجات فقرائک ، نسئلک زیادةً فی العلم و صحّه فی الجسم و برکةً فی الرّزق و طولاً فی العمر و توبةً قبل الموت و راحةً عند الموت و نجاةً من النّار و دخولاً فی الجنّة و عافیةً فی الدّین و الدّنیا و الاخرة . برحمتک یا ارحم الرّاحمین .