روستا

 سرانجام ، پس از سالها ، صبح امروز با بوی شکوفه بهار نارنج از خواب بیدار شدم . من ، دانشجوی نخستین دوره تحصیلی کارشناسی ارشد مدیریت شهری در کشور هستم . حال آنکه بیش از شهر ، دلبسته روستا هستم . خوابیدن ، بهمراه پسرم ، در کلبه ای که علاوه بر من و پسرم ، نه تنها پدربزرگش که پدربزرگ پذربزرگش نیز ، در این کلبه روستایی از خواب برخواسته اند ، حس لذتبخشی را به من منتقل کرد . خصوصاً که پسرم از بازی با توله سگ ، بسیار لذت می برد . همه امور ، خوب است . اینجا ، روستا است . جایی که از شهر به طبیعت قریب تر است .

بی دقتی مفرط

 

 زندگی روزمره شهرنشینان کشور ما با مسائلی از قبیل سانسور ، فیلترینگ ، پارازیت ، گشت ارشاد و ... همراه شده است . نگاهی به سیاستهای فرهنگی کشور ، علاوه بر تاخیر در تصمیم گیری از بی دقتی مفرط و مرضی حکایت دارد . اکنون ، آنچه که در چنین شرایطی ، بیش از هر چیز دیگری ، لازم بنظر می رسد ، تحولی شگرف در تمام شئونات فرهنگی جامعه است . آنچه که سالها پیش به صراحت از آن با عنوان انقلاب فرهنگی دوم ( در تمام زمینه ها ) یاد کردم و چه نیکو در اذهان خواص نشست . 

 اکنون ، آنچه بیش از هرچیز فاصله عملکرد مدیران فرهنگی نظام جمهوری اسلامی را با انقلاب فرهنگی دوم ، جدی تر می سازد ، بی دقتی مفرط جاری است که آسیبهای فراوانی را موجد می شود . به امید آن روز که مدیرانی بهتر با دقت بیشتر بتوانند که مجری انقلاب فرهنگی دوم باشند .

آرامگاه فردوسی

 حکیم ابولقاسم حسن بن علی طوسی مشهور به فردوسی ، در سال 329 هجری در " طوس" به دیده به جهان گشود . پدر وی از دهقانان طوس بود و از نظر مادی ، دارای ثروت و موقعیت در خور توجهی بود . گفته می شود که در جوانی ، با درآمدی که از املاک پدرش داشته است ، به کسی محتاج نبوده است ؛ اما ، اندک اندک ، آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.
 فردوسی از همان ابتدای کسب علم و دانش ، به خواندن تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته پارس عشق می ورزید . همین علاقه بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت .

ادامه مطلب ...

بازمانده از انتشار مطلب

 روزها فراوان است که مطالب زیادی برای انتشار به ذهن می رسد. حیق که فرصت زمانی برای این کار دست نمی دهد .