چرا گروه های فشار؟

 در مطلب پیشین، از لزوم بازگشت به تشکل های سیاسی موسوم به گروه فشار، سخن آمد. جامعه سیاسی فاقد گروه فشار، در ورطه هولناک ساخت و پاخت های تصمیم گیرندگان و کارگزاران خود، عدالت اجتماعی را از دست می دهد. عدالت اجتماعی، امر مهمی ست که تاریخ اسلام، برای تحقق آن، شاهد قیام های سرخ و سبزی چون بدر، صفین و کربلا بوده است. در صفین، امام و خلیفه زمان، بر تشکیلات شیفتگان قدرت و ثروت، تاخت تا بدانیم که در اوج حکومت اسلامی شیعه، خطر بسیاری از فقدان ها، احساس می شود. اینچنین، علی (ع) است که شمشیر بر تشکیلات شیفتگان قدرت و ثروت زمان خلافت و امامت خویش، می کشد. آیا مالک اشتر و عمار یاسر و بسیاری دیگر، با شمشیر خود، اشتباه یا گناه کردند؟ فلسفه نیاز همیشگی به گروه های فشار و کنترل قهرآمیز تشکیلات شیفتگان قدرت و ثروت، در چنین اندیشه ای ست.جایی که مالک اشتر، از امام و خلیفه و زمان خویش، به قتل معاویه، نزدیکتر است و جایی که خطر عمرو عاص، همیشگی ست. فلسفه سیاسی راستین شیعه، تقویت گروه های فشار است. امر خطیری که در حکومت های اسلامی آل بویه و صفویان، فراموش شد. هیچگاه، حکومت اسلامی، در فقدان گروه های فشار خواهان امر به معروف و نهی از منکر، تجربه خوبی نبوده است.


حق، سنگین و گوارا و باطل، سبک و چون سنگ خارا.   امام علی (ع)

فقدان گروه فشار

  در هر جامعه سیاسی، دو بخش فرمانداران و فرمانبرداران یا حکومت و ملت، وجود دارد. مردم، با تشکیل احزاب سیاسی، قدرت سیاسی را بدست می آورند. احزاب سیاسی، مکانیزم کسب قدرت سیاسی، توسط مردم هستند. گروه های فشار، مکانیزم دیگری ست که کنترل قدرت سیاسی را بجای کسب آن، هدف قرار می دهد. در دوم خرداد بود که گروه های فشار موازی با ائتلاف گروه های خط امام (ره)، در ائتلافی با دشمن دیرینه خود، حزب کارگزاران سازندگی ایران، در احزاب سیاسی اصلاح طلب، جذب و هضم شدند و از بین رفتند. گروه های فشار جناح روبروی آنها، در طی هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، سرنوشت مشابهی دیگری را تجربه کردند؛ موتورسوارانی که پژوسوار شدند. فقدان گروه فشار، کنترل قدرت را در جمهوری اسلامی، ناتوان کرده است و محصول طبیعی فقدان امر به معروف و نهی از منکر در عرصه سیاسی، ائتلاف دولت و مجلسی ست  که با طرح قوانینی، همچون حبس پرسشگران و حقوق سی برابری مدیران، نسبت به کارگران، فضای سیال سیاسی کشور را به بن بست جدیدی، سوق می دهد. بررسی نظریات جامعه شناسانه ابن خلدون و مروری بر کتاب قلعه حیوانات، خطر احتمالی پیشرو را نمایان تر می سازند. در صورتی که مردم، بجای میل سیاسی به سوی تشکیل گروه های فشار، جذب تشکل هایی چون جبهه پایداری یا جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی شوند، این خطر را باید میل به کسب قدرت سیاسی، بجای کنترل آن دانست. خطری که اصلی ترین فروع اسلام (امر به معروف و نهی از منکر) را در عرصه سیاسی، نابود خواهد ساخت. این گفتار، نقدی جامعه شناسانه بر میل مذموم به کسب قدرت، بجای نقد و کنترل آن، توسط مردم است؛ نه، تمنای خشونت. چه اینکه رویه ائمه هدی، در طول تاریخ، چنین بوده است. حکومت اسلامی، ابزار امر به معروف و نهی از منکر، است و هدف ما نیست. هر گونه کج فهمی از این نکات، برعهده ذهن معیوب خواننده است.