بسیج : خاطره دیروز - تجربه امروز

 در عرفان ، از ریاضت و صبر چهل روزه بسیار گفته می شود ؛ چهل روز پیش عزم کردم که از سیاست کمتر بنویسم . لکن نشد ، اول ماجرایی پیش آمد که بشدت دلم را آزرد که سالها چه مفت و مجانی به برخی اعتماد کردم . سپس ماجرای بسیج پیش آمد که ناچارم کرد که اینچنین پس از ۴۰ روز ، زبان بگشایم و از بسیج بگویم :

 بلی ، من بیش از هر تشکیلات دیگری ( گروه موسوم به موتلفه اسلامی ، انجمنهای اسلامی و ... ) ، در بسیج ( بویژه بسیج دانشجوئی ) سابقه عضویت داشته ام . از سال ۱۳۷۶ که کارت دانشجویی گرفتیم تا چندی پیش دانشجوی بسیجی بودم . در شرایطی که از همه جناحها می کوشیدند که بسیج دانشجوئی را از فعالیت سیاسی بدور دارند ؛ من ، دوست گرامی و مهربانم ، حامد ح. ا ز. ، را همفکر خود یافتم و از خوشفکری ، همفکری ، تیزهوشی بی مثال و لیاقت او بهره بردم تا کانون بسیج دانشجوئی پیرامون خویش را بیش از پیش سیاسی تر کنیم .

 آن احساس شیفتگی و برادری که من نسبت به حامد داشتم ، او نسبت به مسئول وقت بسیج دانشجوئی دانشگاه صنعتی شریف داشت که بعدها نامزد انتخابات شورای شهر تهران بزرگ شد و همین احساسات را همگی و شاید قریب به اتفاق دانشجویان بسیجی نسبت به حاج علیرضا زاکانی داشتیم . اما دیری نپائید که این هر ۳ که همواره همفکر بودند ، ۳ راه متفاوت آنهم در عالم سیاست پیمودند ؛ اولی به شورای هماهنگی پیوست و طرفدار علی لاریجانی شد ، دومی به گروه آبادگران پیوست و طرفدار محمود احمدی نژاد و آخری هم به جمعیت ایثارگران نزدیک شد و طرفداری از محمدباقر قالیباف .

 کافی بود به ساختمان ناحیه بسیج دانشجوئی استان تهران سری می زدید ؛ چه تفرق و تشتی ! هر بسیجی و دانشجویی یک نفر را نامزد اصلح می دانست . سرانجام روز موعد فرا رسید ، اکبر هاشمی رفسنجانی ( نامزد مورد نظر جامعه روحانیت مبارز ) و محمود احمدی نژاد ( نامزد مورد نظر آبادگرانیها ) به فینال راه یافتند . اینک بذر سیاست پیشگی ما در بسیج دانشجوئی ، ابتدا شکوفه تفرقه و سپس میوه افراطی گری را به ارمغان آورد .

 اما ۲ روز پیش ، پس از سالها به همان ساختمان رفتم ، حال و هوایی دیگر بود ...

 آیا زمان آن رسیده که بسیج را به جبهه های جنگ محدود کنیم . نمی دانم . ولی خاطرم هست که ما در بسیج دانشجوئی ، بدلیل ممنوعیت آموزش نظامی در بسیج دانشجوئی ، کمی فارغ تر از بسیج شهری بودیم تا اینکه عزم سیاست کردیم ؛ در ضمن ، آنچه ما را به سیاست کشاند ، نیاز به مقابله جدی با جریان استحاله فرهنگی - سیاسی بود که تا چندی پیش تیشه به ریشه افکار متعالی مان در بسیج دانشجوئی ( حول انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ) می زد . اکنون ، بوضوح چنان نیازی در آن حد احساس نمی شود . شاید کمی لازم باشد به روزگار جنگ بازگردیم و از آن پیرزنی بگوئیم که گردنبند طلا در پاکت نامه ضمیمه نامه می کرد و التماس دعا از بسیجی داشت ؛ از آن کودکی بگوئیم که میان خرید اسباب بازی مورد علاقه و ارسال پول قلک خود به جبهه مردد می شد و نیاز جبهه را به شیرینی کودکی ترجیح می داد ؛ آری چقدر من و شما از آن روزها فاصله گرفته ایم ...

 اشک را باید راهی گشود - شاید که آسمان گشاده شود

 بازآیند آنان که دل در گرو آسمان داشتند - زمین سخت دلتنگ آسمان شده ...

 آه که چه روزگار بدی را می گذرانیم - بارانی در سپیده ای شاید غبارها از دیده و دل بشود

سابقاً دانشجوی بسیجی : علی آ.

بیاد لاله ها - بقلم توانای برادر آرش پاک اندیش :

http://www.safirr.blogfa.com/post-59.aspx

استعفاء و خودداری از تداوم فعالیت

بسم الله الرحمن ارحیم

اعضای شورای محترم مرکزی جامعه جوانان متحد اسلامی

 سلام . همانطور که مستحضر اید ؛ بیش از یکسال پیش ، پس از دعوت به همکاری از آقایان 1 فرید شهاب 2 سجاد اکبری 3 میثم نیکفر ، که از همراهان صدیق بنده بودند و اخلاقشان را بیش از دیگران می پسندیدم ، بر آن شدیم که " جامعه اسلامی جوانان " را بنا بگذاریم . پس از مباحثات فراوان ، بدلایلی پسوند اسلامی را به انتهای عنوان تشکل انتقال دادیم ؛ بدین شکل " جامعه جوانان متحد اسلامی " شکل گرفت . از ابتدا ، برخی مدعوین به جمع جوان ما ، بنای مخالفتها نهادند که منجر به کناره گیری بنده از ریاست هیات موسس " جامعه جوانان متحد اسلامی " شد و بالتبع ، برادر میثم نیکفر ، علیرغم مخالفت خودشان ، بنا بنظر بنده و برادر سجاد اکبری ، بعنوان دبیرکل ، مورد پیشنهاد واقع شدند . سرانجام ، دشمنیها در حق بنده ، چهره کریهی از اینجانب ، در جناح اصولگرا ترسیم کرد . این همه ، باعث شد که به خواسته دیگران ، قائم مقامی تشکل مذکور را نیز ، به برادر فرید شهاب ، واگذارم و بنا به نیاز ، دبیر اجرایی آن تشکل گردم . لکن ، با توجه به جفاکاریهای یکسال گذشته و خصوصا اقدامات بی ادبانه هفته جاری و بویژه روزهای اخیر ؛ با اعلام تغییر مواضع ، ضمن تداوم عضویت در جناح فوق الذکر ؛ بدلیل فقدان انگیزه ، صرفاً از تداوم فعالیت خودداری میکنم . ضمناً ، بر اعتقاد خود به جریان حزب الله پافشاری میکنم . این عریضه ، فقط بمنزله استعفاء از مسئولیتهای دبیراجرایی و معاونت پژوهش و گسترش " جامعه جوانان متحد اسلامی "  و همچنین عدم حضور در جلسات حوزه 44 گروه موسوم به موتلفه اسلامی می باشد . بدیگر سخن اینکه ؛ از این پس ، در " جامعه جوانان متحد اسلامی "  ، تنها عضو هیات موسس و شورای مرکزی خواهم بود و همچون برخی ، فقط عضوی از تشکلهای جبهه اصولگرایی می باشم . در پایان ، مراتب نفرت خود را از آنان که از انجام هر سیئه ای در حق بنده فروگذار نکردند ، به درگاه الهی اعلام می کنم . و لا تحزن علیهم و لا تکن فی ضیقٍ مما یمکرون ( نمل 70 )

علی آقاجانپور

پنجشنبه 8 آذر 1386

چپ اسلامی ، رفرمیستها ، چپ سرخ ، رادیکالیستها و پارلمانتاریستها

جریان شناسی سیاسی کشور

 مدلهای مطرح در خصوص جریان شناسی سیاسی در کشور ما ، عموما ، دارای بایاس هستند . از اینرو ، اتکای صرف به تنها یک مدل ، نمی تواند تصویر مناسبی از جریانهای سیاسی کشور ارائه دهد . ساده ترین مدل جریان شناسی در کشور ، که توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مطرح شد ، جریانهای سیاسی کشور را به 4 بخش : راست سنتی ، چپ سنتی ، راست مدرن و چپ مدرن تقسیم بندی می کند . حال اینکه ، واقع گرایانه ترین مدل سیاسی ، به جریانهای سیاسی 3 گانه کشور اشاره دارد : جریان ملی ، جریان چپ و جریان اسلامی .

 مدل پیش رو ، احزاب و گروههای سیاسی کشور را به 5 دسته تقسیم می کند :

·        خط امامی ها ( چپ سبز )

·        اصلاح طلبها ( چپ سفید )

·        کمونیستها ( چپ سرخ )

·        اصولگرایان ( راست سبز )

·        سلطنت طلبان ( راست سفید )

 در اینجا به بررسی این دسته بندی 5 گانه ، به تفکیک می پردازیم :

چپ سبز : خط امامی ها

 مرکز ثقل تشکیلات چپ سبز در ایران ، حزب اعتماد ملی به دبیر کلی آیت الله مهدی کروبی است که مدعی پیروی اندیشه های امام خمینی (ره) هستند . روزنامه اعتماد ملی ، ارگان حزب اعتماد ملی ، به صاحب امتیازی آیت الله مهدی کروبی ، مهمترین رسانه چپ سبز ( چپ اسلامی ) می باشد . لازم بذکر است که حزب همبستگی اسلامی ایران از دیگر احزاب و تشکلهای سیاسی چپ سبز در ایران محسوب می شود .

چپ سفید : رفرمیستها

 اصلاح طلبان ایران از دو دسته متفاوت تشکیل می شوند : 1- ائتلاف باصطلاح ملی باصلاح مذهبیها  2- دوم خردادیها . مرکز ثقل تشکیلات رفرمیستهای ایران را جبهه مشارکت در دست دارد که از روابط بالنسبه پایداری با هر دو دسته فوق برخوردار است . همچنین ، رهبری رفرمیستهای ایران را محمد خاتمی ( عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز ) برعهده دارد . قابل ذکر است که رفرمیستهای ایرانی عقاید لیبرالی دارند .

 از مهمترین احزاب و گروههای رفرمیست ایران می توان به نهضت باصطلاح آزادی ایران ، حزب کارگزاران سازندگی ایران ( گروه 6 ) و نهضت مجاهدین خلق ( میثمی ها ) اشاره کرد . همکنون ، هفته نامه شهروند امروز ، به سردبیری محمد قوچانی ، مهمترین رسانه رفرمیستهای ایرانی محسوب میشود .

چپ سرخ : کمونیستها

 کمونیستها و شبه کمونیستهای ایران ، طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی را شامل می شوند که در حال حاضر ، مهمترین تشکیلات آنها را همچنان میتوان سازمان منافقین دانست . لیکن ، مهمترین رهبر جریان چپ سرخ ایران ، مرحوم ژوبین رازانی ، صاحب اندیشه حکمتیسم است . حزب کمونیست کارگری دیگر تشکیلات سیاسی مهم جریان چپ سرخ در منطقه محسوب می شود . جریان چپ سرخ ، حق فعالیت مطبوعاتی در ایران ندارد ، لیکن تلویزیون پرتو ، از طریق ماهواره هاتبرد ، اقدام به انتشار افکار کمونیستی و شبه کمونیستی می نماید . حضرت امام خمینی (ره) ، در وصیت نامه الهی سیاسی خویش ، در خصوص برخی جریانهای چپ سرخ ، به زیبائی از اصطلاح " کمونیست آمریکائی " استفاده کرده بودند .

راست سبز : رادیکالیستها

 اصولگرایان کشور اسلامی ، طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی را شامل می شوند که در حال حاضر ، مهمترین تشکیلات آنها عبارتند از : جامعه روحانیت مبارز ، حزب موتلفه اسلامی ، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و رایحه خوش خدمت . اسلام ناب محمدی اندیشه بیادگار مانده از حضرت امام خمینی (ره) در میان یاران و شاگردان نامدار او ، آیت الله علی خامنه ای ، آیت الله محمدرضا مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی مسلمان ، عامل متحد بودن اصولگرایان کشور اسلامی است . در حال حاضر ، روزنامه کیهان ، به مدیر مسئولی حسین شریعتمداری ، پرمخاطب ترین نشریه نوشتاری اصولگرایان می باشد .

راست سفید : پارلمانتاریستها

 پارلمانتاریستهای ایرانی که با ادعای مشروطه خواهی و اندیشه سلطنت طلبی ، مدعی بازگشت به دوران شاهنشاهی هستند ، به 2 گروه کلی اکثریت ( پهلویستها ) و اقلیت ( مشروطه طلبان مرتجع ) تقسیم بندی می شوند . اقلیت جناح سلطنت طلب ، معتقد به بازگشت به پادشاهی قاجار است . مهمترین رهبر سلطنت طلبان ، رضا ربع پهلوی ، ولیعهد فراری در آمریکا ، می باشد . جریان سلطنت طلب ، حق فعالیت مطبوعاتی در ایران ندارد ، لیکن تلویزیون کانال وان ، از طریق ماهواره ، اقدام به انتشار افکار برخی سلطنت طلبان می کند .

نگاهی به تاریخ معاصر ایران : جلالیت اندیشه

 این روزها ، مطبوعات ما از دو روشنفکر دینی بسیار یاد می کنند : جلال آل احمد و محمود طالقانی . جلال آل احمد ، عضو گروه ۵۳ نفره ، پس از جدائی از حزب توده به همراه خلیل ملکی به دکتر مظفر بقائی پیوستند و حزب زحمتکشان ایران را ایجاد کردند . محمود طالقانی نیز پس از جدائی از حزب ایران ، به همراه مهدی بازرگان به پرفسور یدالله سحابیپیوستند و نهضت ( باصطلاح ) آزادی ایران را بنیان نهادند .

 حزب توده مهمترین حزب چپگرای تاریخ معاصر ایران است که توسط تقی ارانی و ۵۲ نفر دیگر بنیان نهاده شد . حزب توده مهمترین کانون مبارزات کارگری در ایران بوده است . رهبر ، ارگان رسمی حزب توده ایران بود .

 حزب ایران ، مهمترین سنگ بنای جبهه ملی ایران بود که بعدها به حزب توده نزدیک شد و ائتلاف سیاسی مهمی را بنا نهاد که البته منجر به جدائی مهدی بازرگان و محمود طالقانی از آن شد . حزب ایران را مهندسان مسلمان بنا نهادند .

 حزب زحمتکشان ایران ، از پایه های اصلی جبهه ملی ایران بود که گرایشهای سوسیالیستی آشکاری از خود بروز می داد . لکن ، اختلاف نظر میان دکتر بقائی و خلیل ملکی بر سر مصداق رهبری جبهه ملی ، مصدق السلطنه ، باعث انشعاب در این حزب شد . این انشعاب نیروی سوم نامیده شد . حزب زحمتکشان ایران را عطاران بازاری حمایت می کردند . شاهد ارگان رسمی حزب زحمتکشان ایران است .

 نهضت ( باصطلاح ) آزادی ایران که توسط مهدی بازرگان ، محمود طالقانی و پرفسور یدالله سحابی بنیان نهاده شده بود ، آشکارا مشی راست گرائی پیشه کرد و همچون حزب زحمتکشان ایران ، مدعی دین مداری شد .

 ارانی در زندان کشته شد ، ولی حزب توده تا مدتی پس از انقلاب اسلامی باقی ماند . مصدق السلطنه در تبعید مرد ، لکن هنوز جبهه ملی ایران اندکی فعالیت دارد . مظفر بقائی در زندان ، در نتیجه بیماری مقاربتی ، به رحمت حق شتافت ؛ برخی فعالین حزب زحمتکشان ایران هم به حزب جمهوری اسلامی پیوستند . مهدی بازرگان نیز مرد ، پسمانده های گروهک او همچنان باقی هستند .

 در این میان با نگاهی به تاریخ معاصر ایران ، بخوبی ۲ خط آشکار است : خط بازگشت به خویشتن که جلال آل احمد مطرح ساخت و خط گرته برداری از دیگران ( ضمن حفظ حداقلی عقائد خودی ) که محمود طالقانی بدنبال آن بود . لکن این اندیشه های جلالی بود که سالها حاکم بر فضای فکری و سیاسی کشور شد ، نه طالقانی . چه اینکه ، هر ۳ جریان چپ ، ملی و اسلامی وامدار اندیشه های جلال آل احمد هستند و پس از مرگ وی تا کنون هیچگونه اندیشه غیر جلالی در کشور بروز نکرده است . آری ، اما سرانجام در فرجام ، در میان دو روش بیادگار از این دو پسر عمو ، التقاط شکست خورد . تا شاید درسی باشد برای کسانی که می خواهند با شهامت راه دیگری در پیش گیرند .

همکاریهای جوانان احزاب

 

سازمان جوانان خانه کشاورز ، اولین بار توانست که مسئولین جوانان و دانشجوئی احزاب و تشکلهای سیاسی کشور را در غالب جلسات هماندیشی جوانان احزاب در کنار هم جمع کند . در این جلسات نمایندگان احزاب اسلامی کار ، موتلفه اسلامی ، اعتدال و توسعه ، اعتماد ملی ، جبهه مشارکت ایران اسلامی ، خانه های کشاورز و صنعت و معدن ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ، مجمع نیروهای خط امام و ... شرکت می کردند .

 در آذر ۸۵ و همزمان با انتخابات شوراها ، جمعی از فعالان همین حوزه با نام یاران فردا ، لیست ۱۵ نفره ای را منتشر کردند که منجر به توفیق ایشان گردید ، این همکاری با دعوت ستاد دانشجوئی ائتلاف اصولگرایان اصلاح طلب آغاز شد .

 سال ۱۳۸۶ ، وبلاگ صدچهره و ستون گفتگوی دانشجوئی هفته نامه شما ، هرکدام جداگانه به معرفی فعالان این عرصه و اندیشه های آنان پرداختند .

 در شهریور ۱۳۸۶ ، جمعی از فعالان جوان و دانشجوی احزاب و گروههای سیاسی به دیدار ۶ چهره سیاسی کشور رفتند :

  1. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی
  2. آیت الله مهدی کروبی
  3. حبیب الله عسگر اولادی
  4. حجه الاسلام و المسلمین محمد خاتمی
  5. حجه الاسلام و المسلمین حسن روحانی
  6. حجه الاسلام و المسلمین هادی خامنه ای

 چند روز پس از آن آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به مقام ریاست مجلس شورای خبرگان رهبری برگزیده شد . لکن سئوال اساسی ، این است که در این رهگذر جوانان احزاب و تشکلهای سیاسی چگونه و چرا چنین بیکدیگر نزدیک شدند ، هرچند که تا پیش از ۳ تیر ۸۴ ، چنین شرایطی نامحتمل می نمود ؟ و آیا با به قدرت رسیدن ، یکی از این احزاب یا تشکلهای سیاسی ، نباید منتظر واپاشی چنین ارتباطات معقولی شد ؟

شورای هماهنگی جناحهای سیاسی

 شورای هماهنگی واژه ای است که اولین بار توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و در تعارض با آیت ا... راستی کاشانی بعنوان پیشوند ، بکار رفت ، بعدها ائتلاف جبهه پیروان و جمعیت ایثارگران ، با عنوان نیروهای انقلاب اسلامی ، از آن بهره گرفتند ، تا بعد تر جوانان احزاب اصلاح طلب و اکنون در فرهنگ سیاسی ما این واژه رایج شده ...

 پیشتر پیش بینی کرده بودم که شورای هماهنگی اصولگرایان متشکل از بادام چیان و باهنر خواهد بود ، لیکن حدس می زدم حداد عادل از میان مجلسیان و غفوری فرد از جامعه اسلامی ورزشکاران در میان اعضای شورای 5 نفره مذکور قرار گیرند . ولی انتخاب کوهکن بجای حداد عادل و صابر و صدر بجای غفوری فرد ، نشان داد که اصولگرایان نمی خواهند بطور جدی وارد عرصه رقابتها شوند . توضیح اینکه صابر از جامعه اسلامی کارگران و صدر از جامعه اسلامی پزشکان به این شورا راه یافته اند .

 در جریان دوم ، مشهور به اصلاحات ، 3 چهره به نمایندگی از 3 حزب اصلی اصلاح طلبان ، شورای هماهنگی جریان دوم را تشکیل داده اند ؛

مهدی کروبی از حزب اعتماد ملی

محمد خاتمی از حزب جبهه مشارکت

اکبر هاشمی از حزب کارگزاران سازندگی .

  •  خیلی بعید است که سردار سازندگی دیگر روی خوشی به اصولگرایان نشان دهد ، که ( احتمالاً ) محمدرضا باهنر در راس شورای هماهنگی آنها قرار گرفته است .

 در سوی دیگر هم شورای هماهنگی 3 نفره دیگری دیده می شود :

  1. فدائی : دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی
  2. محسن رضائی : چهره بلندپایه ائتلاف وفاق و کارآمدی و خدمتگزاران
  3. قالی باف : شهردار تهران و چهره بلند پایه ائتلاف اصولگرایان اصلاح طلب و اصولگرایان خلاق

 هرچند ، احتمال آن می رود که افرادی چون احمد توکلی باین جمع اضافه گردند .

 در مقایسه این 3 جریان شباهت اصلاح طلبان و جریان اخیر ، در تشکیل شوراهایی 3 نفره است که احتمال عدم هماهنگی در آنها کمتر است و دیگر اینکه این هر دو جریان از مخالفان قطعی دولت محسوب می شوند ، در حالیکه اصولگرایان با تشکیل شورایی پر تعدادتر و حمایت از دولت ، شانس خود را پیشاپیش از دست داده اند و علاوه بر آن افراد ضعیف تری را هم به نسبت اصلاح طلبان و رقبای اصولگرای جدید خود برگزیده اند . هر چند در کنار هم قرارگرفتن 3 نام هاشمی - خاتمی - کروبی لرزه بر اندام هر کس می اندازد ، لیکن اگر اعتماد ملی تخم مرغهایش را در سبد سوراخ کارگزاران - مشارکت بگذارد ، این فدائی خواهد بود که می تواند چراغ بهارستان را حتی برای حداد عادل قرمز کند و خود بر صندلی ریاست مجلس شورا تکیه زند . بدین شکل انتخابات ریاست جمهوری 1388 ، شاهد صف آرائی مسحن رضائی و احمدی نژاد در کنار 2 چهره دیگر خواهیم بود ( دو شیخ : مهدی کروبی و دکتر حسن روحانی ) ؛ زیرا که ، بعید است ، محمد خاتمی بخواهد تجربه رقابت اکبر هاشمی و محمود احمدی نژاد را تکرار کند . در صورت تحقق این شرایط 2 لر به رقابت با 2 اصولگرای برخواسته از استان سمنان خواهند رفت . هر چند پیش بینی 24 ماه آینده بسیار دشوار است .

تحلیلی بر نتایج انتخابات 24 آذر 85

نتایج انتخابات 24 آذر 85 شگفت آور بود . 3 انتخاب همزمان در تهران رخ داد ؛

1.انتخابات مجلس خبرگان رهبری

2.انتخابات میاندوره ای مجلس شورا

3.انتخابات شورای شهر

 گذر از نتایج این انتخابها در سراسر کشور ، 3 چهره پیروز اصلی در تهران عبارت بودند از :

1-حضرت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی

2-دکتر حسن غفوری فرد

3-چمران

 اما انتخابات شورای شهر تهران ، برنده ای دیگر هم داشت ، فردی که لیست حامیانش ، برنده بلامنازع انتخابات شورای شهر تهران شد : سردار محمدباقر قالیباف .

 نگاهی به 4 لیست مطرح انتخاباتی در تهران ( اصلاح طلبان ، حامیان دولت ، حامیان شهردار و جبهه پیروان ) ، بخوبی از شکست حداکثری حامیان دولت ، موسوم به رایحه خوشخدمت ، حکایت می کند . وجود نام هاشمی رفسنجانی پس از مشکینی ، وجود نام غفوری فرد در کنار بادام چیان و وجود نام چمران ، بدون حمایت صریح از قالیباف در مواضع انتخاباتی جبهه پیروان ، نشان از این دارد که جبهه پیروان به یک پیروزی حداقلی دست یافته است .

 آنچه رخ داد ، این سئوال را به ذهن متبادر می کند که فصل مشترک هاشمی رفسنجانی ، غفوری فرد ، قالیباف و چمران چه بود ؟ جواب : مخافت مردم با لیستهایی با نام و ادعای حمایت از رئیس جمهور و دولت ضعیف او . ذکر این نکته موید همین فرضیه است که ، هاشمی رفسنجانی و قالیباف رقبای احمدی نژاد در انتخابات 24 آذر بودند . با این اشاره می توان بازنده فضای سیاسی کشور را حامیان رئیس جمهور و دولت ضعیف او دانست . اما ، پیش بینی آینده دشوار است . اینکه پیروز انتخابات 86 کدام حزب یا جمعیت سیاسی خواهد بود ، بیش از همه به شجاعت آنها در حمله به بازنده 85 و میزان منطقی بودن اعمال آنها بستگی خواهد داشت .

 نظر شما چیست ؟

1.موتلفه اسلامی

2.اعتماد ملی

3.ائتلاف اصلاح طلبان

4.ایثارگران

شورای هماهنگی اصولگرایان چه کسانی خواهند بود ؟

دو تصور کلی وجود دارد :

  • اول آنکه از تجربه های پیشین استفاده شود .
  • دوم آنکه طرحی نو در افتد تا دوباره محافظه کاران بر سریر قدرت نشینند .

 از نگاه اول این شورا ترکیبی خواهد بود از :

  1. محمد یزدی یا یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز
  2. حبیب عسگراولادی به نمایندگی از حزب موتلفه اسلامی
  3. محمدرضا باهنر ، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین
  4. غلامعلی حداد عادل ، رئیس مجلس شورا
  5. چمران ، رئیس شورای شهر تهران

از نگاه دوم ، این شورا متحول شده و حلقه ای از محافظه کاران سنتی را تشکیل خواهد داد ، بدین شکل :

  1. اکبر هاشمی رفسنجانی ، مورد حمایت : حزب اعتدال و توسعه - چکاد آزاداندیشان - جامعه روحانیت مبارز
  2. اسد الله بادام چیان ، مورد حمایت : حزب موتلفه اسلامی - جامعه اسلامی فرهنگیان - جامعه زینب
  3. کریمی اصفهانی ، دبیرکل جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار
  4. حسن غفوری فرد ، مورد حمایت : جمعیت وفاداران - جامعه اسلامی مهندسین - جامعه اسلامی ورزشکاران
  5. به اضافه محمدرضا باهنر یا حبیب عسگراولادی از دوره های گذشته

در یک ترکیب تکراری ، معجزه دود سیاه اما پیروز به ارمغان خواهد آمد ، چنانکه هرگاه باهنر ، چمران و عسگراولادی در کنار هم نشسته اند موفق نبوده اند و تفرقه شدیدی میان اصولگرایان رخ نموده است ؛ و در ترکیب دوم ، چهره هایی جدید به ترتیب رئیس و نواب رئیس پارلمان خواهند بود و غفوری فرد هم ریاست یا سخنگویی فراکسیون اصولگرایان را برعهده خواهد داشت .

حال سئوال اساسی آن است که ترکیب هاشمی - بادامچیان - بازار بازهم به قدرت خواهد رسید ؟