فرهنگ و اخلاق

 بیش از دو ماه از انتشار آخرین مطلب منتشر شده در این وبلاگ می گذرد . در مورد روزها ، باید که واژگان روزهای سختی را بکار ببرم . نیت کرده بودم که چهل روزی وبلاگنویسی نکنم . این روند ، چهل روز دیگر ، علاوه بر آن ، تداوم یافت . 

 اکنون ، پس از گذر این روزها ، در نخستین روزهای سال نو خورشیدی ، ضمن تبریک سال نو که مقام معظم رهبری از آن به سال همت مضاعف و کار مضاعف یاد کردند ، برای من ، این پرسش مطرح است که در سال پیشروی ، اولویت نخست چیست ؟ 

 پاسخ آنکه فرهنگ  و اخلاق . 

 در شرایط موجود ، گذر از عدم اهمیت موضوعات سیاسی ، در مقایسه اقتصاد و فرهنگ ، به عنوان جدی ترین عرصه های کار و همت ، باید اذعان داشت که فرهنگ از اولویت بیشتری نسبت به اقتصاد برخوردار است . چه آنکه در بررسی و تحلیل راهبردی ، نقطه قوت بومی ما در سطح جهانی ، امر فرهنگ می باشد . علاوه برین ، آنچه که اخیراً ، مورد تهدید و بحران جدی قرار گرفته است ، موضوع فرهنگ و با تاکید جدی تر موضوع اخلاق اسلامی و سنتی ما است . از اینرو ، حقیر بر این ایده پافشاری می کنم که آنچه درسالجاری ، از موضوعات اقتصادی و سیاسی مهمتر است ، فرهنگ و اخلاق است .

نقد دکتر بادامچیان بر نقد ...

 نقد استاد بزرگوار دکتر اسدلله بادامچیان بر نقد حقیر به کتاب روشنفکری و روشن اندیشی در ایران که به قلم ایشان نگاشته شده و توسط انتشارات اندیشه ناب منتشر شده است را در صفحه 7 شماره 635 هفته نامه شما ، مورخ 30 آبان 1388 خورشیدی ، بخوانید : 

http://motalefe-party.com/np_shoma/Content/859_p7.pdf

روشنفکری و روشن اندیشی

" روشنفکر کسی است که نورانی است؛ نورانی به وحی. روشنفکر کسی است که فکرش، به سرنوشت مردم و جامعه، روشن است. "               امام خمینی (ره)

 

 اهمیت مسایل کلی ، از این جهت است که به همه مسائل جزئی و روزمره ، جهت می دهند و راه حلهای خاصی را پیش پای ما می گذارند و مانند چتری ، همه مسائل را در زیر سایه خود می گیرند و به همدیگر مرتبط می سازند . فهم بشر، ضمن دخالت در حوزه ‌های مختلف،‌ خود را به سوی استکمال و در راستای تسخیر هرچه بیشتر جهان و رمزگشایی و راززدایی از عالم پیش برده است. آنچه که بیش از هر چیز، در حیات بشر، به چشم می خورد، تلاش وافر وی، برای گسترش فهم، درک و افزایش شناختش از پدیده‌ های هستی است.

 چندی است که استاد بزرگوار دکتر اسدالله بادامچیان، قائم مقام حزب موتلفه اسلامی و نماینده مردم تهران بزرگ در مجلس شورای اسلامی، فارغ از هیاهوهای حزبی و مشغله های نمایندگی مجلس شورای اسلامی، خلوتی را گزیده و دست به قلم برده تا کتابی را تحت عنوان روشنفکری و روشن اندیشی در ایران به تحریر در آورد. در نقد و بررسی این کتاب، باید که سه فراز کلی را مد نظر قرار داد و توشیحاتی در این 3 موضوع، ذیل محتویات این کتاب ارزنده بیان داشت:

·       تعریف روشنفکری

·       تاریخ روشنفکری در غرب

·       روشن اندیشی در کشور اسلامی

ادامه مطلب ...

راهبرد شبیخون نرم فرهنگی

 افلاطون می گوید: (( فرهنگ ، فکر اجتماعی است )). حضرت امام علی (ع) می فرمایند: (( هیچ زیوری چون فرهنگ نیست )). همچنین، علامه محمدتقی جعفری، فقیه و فیلسوف عالیقدر، می افزاید: (( وجود تکامل انسانی، در معنای حقیقی فرهنگ، در میان همه جوامع، به عنوان کیفیت یا شیوه بایسته و شایسته حیات بشری تضمین شده است )).(1)

 فرهنگ Culture ، بعنوان یک عنصر اجتماعی، در حال تغییر و تحول مداوم است و خصلت پویائی و تحرک دارد. مکانیسم پویائی فرهنگ، به تاثیرات متقابل جنبه های (مادی و معنوی) فرهنگ هر جامعه، ارتباط پیدا میکند.(2)

 سرمایه فرهنگی Cultural Capital ، از مجموعه دستآوردهای مادی و معنوی هر جامعه تشکیل می شود که توانائی تولید هرچه بیشتر عناصر فرهنگی و امکان مصرف هرچه گسترده تر آن را برای افراد جامعه، فراهم می سازد.(3)

ادامه مطلب ...

حافظیه

 پارس نما (3) : حافظیه

 حافظ ، شاعر شهیر شیرازی ، علیرغم شهرت جهانی خیام نیشابوری و مولوی بلخی ، در میان فارسی زبانان محبوب تر است . به خانه هر ایرانی که سری بزنید ، دیوان حافظ را خواهید یافت . آرامگاه این شاعر مشهور در شمال شهر شیراز قراردارد . این آرامگاه به حافظیه مشهور است . 

 این مجموعه تاریخی ، در دوره قاجاریه مورد بی مهری واقع شد تا آنکه علی اصغر حکمت ، در سال 1315 خورشیدی ، آنرا بازسازی نمود .

سال نو مبارک

Happy New Year

 سال نو را به همه دوستان تبریک عرض می کنم . امیدوارم سال ۲۰۰۸ ، سال خوشی ، عشق و صلح در جهان باشد .

علی آقاجانپور - ۱ ژانویه ۲۰۰۸

فرهنگ : اصالت یا عدم اصالت

 باشگاه سیاسی گفتگو ، یکی از واحدهای تحت نظر دفتر ( مرکز امور ) سیاسی حزب موتلفه اسلامی بود که جلسات میتینگی را با دعوت از چهره های مختلف برگزار می کرد . در پایان یکی از این جلسات ، در حضور حمیدرضا ترقی و م. ب. که بعدها از همکاران ایشان در مرکز امور سیاسی شدم ، به سخنران نزدیک شدم و از او که از مدعیان دانشگاهی اقتصاد خرد در ایران بود ، سئوالی پرسیدم ؛

 جامعه شناسان ، سیستم اجتماعی را به ۳ خرده سیستم ۱- اقتصاد ۲ - سیاست ۳ - فرهنگ تقسیم می کنند . در شرایط کنونی ، اعتقاد بوجود خرده سیستم چهارمی مطرح شده است ؛ لیکن ، اتفاق نظری در این خصوص وجود ندارد . گزینه های موجود عبارتند از : الف - محیط زیست ب - میلیتاریسم ج - تکنولوژی اطلاعات . آنچه که در ابتدای مجلس هفتم بیشتر دیده می شد ، گرایشهای میلیتاریستی بود . نظر شما در این خصوص چیست ؟

 هرچند دکتر حسن سبحانی ، نماینده وقت مجلس شورا ، از پاسخ کناره گرفت ؛ لکن ، این سئوال ، اکنون مطرح است که اگر اجتماع و مسائل اجتماعی و انسانی را بخواهیم به چندین حوزه اصلی افراز کنیم ، این حوزه ها کدامند ؟

 اما ، اکنون سئوال مهم تر دیگری مطرح است ؛

 آیا اساساً ، در هزاره سوم فرهنگ را همچنان میتوان صاحب چنان اصالتی دانست که در کنار اقتصاد و سیاست مطرح گردد ؟

 سالها پیش ، کمونیستها ، در تعریف حوزه های اجتماعی ؛ از سیاست ، بعنوان روبنا و از اقتصاد ، بعنوان زیربنا ، داد سخن سر می دادند . با پیروزی انقلاب اسلامی ، اعتقاد بر این بود که انقلاب اسلامی ، انقلابی اقتصادی نیست . حتی ، عده ای ، همچون بنده ، معتقد بودند که انقلاب اسلامی ، انقلابی فرهنگی است و نه ، همچون انقلاب فرانسه ، انقلابی سیاسی . در همین راستا بود که در میانه دهه ۸۰ خورشیدی ، فریاد انقلاب فرهنگی دوم سر دادیم . ما معتقد بودیم که فرهنگ از اولویت برتری نسبت به اقتصاد و سیاست برخوردار است .

 اینک ، این سئوال جدی مطرح است که آیا ، اساساً ، فرهنگ از چنان اصالتی برخوردار است که در کنار سیاست و اقتصاد ، در ردیف حوزه های اصلی زندگی اجتماعی انسان ، طبقه بندی گردد ؟

 حال آنکه ، اکنون ، در مباحث راهبردی ( استراتژیک ) ، در کنار تکنیک SWOT از PEST یاد می گردد . بدیگر سخن اینکه ، فرهنگ دیگر نقشی در میان حوزه های اصلی زندگی نداشته و سیاست و اقتصاد در کنار جامعه و تکنولوژی چنین نقشی را ایفاء می کنند .

 اکنون ، بطور جدی ، این سئوال برای من مطرح شده است که : آیا در هزاره سوم ، فرهنگ را همچنان میتوان صاحب چنان اصالتی دانست که در کنار اقتصاد و سیاست ، بعنوان یکی ازحوزه های اصلی زندگی اجتماعی انسان ، مطرح گردد ؟

محرومیت جنسی

 کشور ما در جهان سرافراز از این است که رئیس جمهوری مقتدر زمام امور را بدست دارد . مصاحبه با سی بی اس ، سخنرانی در سازمان ملل متحد ، سخنرانی در دانشگاه کلمبیا در نیویورک و ... ، از رئیس جمهور ما همان تصویری را ارائه کرد که مطلوب ما بود . لکن ۲ پرسش از رئیس جمهور ما در دانشگاه کلمبیا صورت گرفت که خالی از دقت نیست :

آزادیهای زنان در کشور

وضعیت همجنسگرایان کشور

 نا گفته پیدا است که این دو سئوال ، مساله جنسی را هدف قرار می دهند . مدتها پیش مقاله ای در هفته نامه شما نوشتم که خیلی مورد پسند واقع شد . در همانجا ۷ مشکل اساسی جامعه جوان کشور اسلامی مان را برشمردم :

  1. آموزش و پرورش
  2. کنکور
  3. دانشگاهها
  4. سربازی
  5. اشتغال
  6. مسکن
  7. ازدواج

 لکن در این میان اگر هریک از حلقه های زنجیره بالا بگسلد این حلقه واپسین ، ازدواج ، دچار بحران خواهد شد . مساله محرومیت جنسی مهمترین ضربه به قربانی هریک از حوزه های جوانی است ؛ فرد کم سواد ، شخص پشت کنکوری ، هموطن فراری از سربازی ، شهروند بیکار ، جوان بدون مسکن و سرپناه و ... نمی تواند زندگی جنسی خوبی را فراهم آورد . پس هر آسیب به جوان در آینده منتهی به محرومیت جنسی خواهد شد . حال ، جوان موفقی را بیابید که فقط در یک حوزه از موارد مذکور دچار شکست شود ( امری کاملا محتمل ) ، او باید در جامعه ای که برخی از زنان و دختران آن با هوس آلود ترین ظاهر ممکن به صحنه عمومی جامعه می آیند ، بکوشد تا شکست خود را جبران نماید ، ضمن اینکه محرومیت جنسی را هم تحمل کند . معنی این وضعیت ، یک کلام است : همان که زیگموند فروید گفت ...

 بلی ، عدم تعادل روانی در جامعه جوان مشاهده می شود . حال چاره چیست ؟ آقای شاهرودی می گوید که با بگیر و ببند مشکل حل نمی شود . آقای حداد عادل می گوید برهنگی فرهنگی منجر به فرهنگ برهنگی می شود . آقای احمدی نژاد هم کارهای مهم تر از سر و وضع جوانان دارد . پس چه کسی مسئول است ؟

 طبیعتا وقتی سران کشوری کاری نکنند ، روسای لشگری را باید فراخواند . فرماندهان ارتش و سپاه که خدا خیرشان دهد ، ولی فرمانده پلیس ...

 آری همه امید ما به این طرح امنیت اجتماعی است ، خدا کند سردار سازندگی اخلاقی تو زرد نشود و برای رئیس جمهور شدن فکری در سر نداشته باشد . این مرد معرکه است ، اگر تا آخر بر سر حرفش بایستد . جامعه ما به چنین مردانی احتیاج دارد . قائم مقام سابق بسیج که حالا رئیس پلیس شده و از اسلاف اش هم قویتر کار می کند . خدا خیرش دهد .

سینما : آری یا نه ؟

 زمانی که در فعالیت های سیاسی بیشتری حضور داشتم و هنوز عذر من را از فعالیت در یکی از احزاب اصولگرا که در آن عضو هستم ، نخواسته بودند ؛ دولت احمدی نژاد را دولت دو پائی می دانستم : یک پا در جریان راست رادیکال و یک پا در جریان راست محافظه کار و شاید هم نومحافظه کار .

 بخش محافظه کار و معتقد به تحزب در دولت را دکتر غلامحسین الهام ، سخنگوی دولت راهبری می کند و بخش بنیادگرای آن را که مخالف تحزب است ، جواد شمقدری ، مشاور رئیس جمهور . جواد شمقدری ، چندی پیش اظهار نظری کرد که برای اولین بار ، مرا خیلی خوش آمد . نه : به سینمای ایران .

 در همان روزها آقای احمدی نژاد تصمیم خوش دیگری گرفت ، نه در حوزه فرهنگ که در حوزه اقتصاد : کاهش نرخ بهره بانکی ، به حدود ماهی یک درصد .

 در اینجا ، غرض بنده ، عقلانی دانستن پیشنهاد آقای شمقدری است ؛ آری ، حوزه فرهنگ ، محدود به دانشگاه نیست و انقلاب در حوزه فرهنگ به ساحت هنر نیز تسری می یابد . آری ، عقلانی جلوه نمی کند که سوبسید به سینمائی بدهیم که عموماً صندلیهای خالی را بطرز فوق العاده ای شاهد است . شاهد سینماگرانی عقده ای هستیم ، همچون بسیاری کسان که در برنامه لمپن تلویزیونی شب شیشه ای ، عقده دل گشودند ؛ سینما ایشان را به جامعه تحمیل و تزریق می کند . سینمای ما ، در جشنواره های خارجی فقط ۲ کلام حرف برای گفتن دارد : نمایش دافعه های توریستی ! کشور و بازیگران زنی که کشف حجاب می کنند . ( من قایل به عدم صداقت ایشان هستم ، اگر حجاب بد است ، چرا همه جا بد نیست و بالعکس : نفاق بازیگر زن ) و ... . براستی ، سینمای ما امروز بجز خشونت ، یاس ، غم و ... چه عرضه می کند ؟

 تماشای فیلمی با ۸ بیننده در یک سالن سینما در مرکز شهر پاسخ این سئوال است : سکس . فیلم نقاب که همانند بسیاری از فیلمهای ۱۰ سال اخیر کپی ضعیفی از یک نمایشنامه قدیمی دیگر است و بیننده آگاه را به یاد فیلم اخراجیها دیگر کپی برداری آشکار از آثار مرحوم محمدعلی فردین ( اخراجیها ، کپی دقیقی از فیلم توقیف شده برزخیها ، آخرین اثر زنده یاد محمدعلی فردین ، می باشد . ) می اندازد . فیلم نقاب ، تکرار سناریو یکی از فیلمهای مشترک آقای محمدعلی فردین و خانم آذر شیوا است ، البته بسیار هجو تر . براستی در قیاس سینمای پهلوی با سینما امروز ، این سئوال پیش می آید که چه زمانی دولت می خواهد که جلوی چنین روند نزولی را بگیرد .

 فیلم گنج قارون ، به صراحت مبلغ ارزشهای وطنی و دینی جامعه ما است ، برای مثال آنجا که می گوید :

 گنج قارون نمی خواهم - مال فراوان نمی خواهم و ...

 سینمای دهه ۸۰ چه چیزی را عرضه می کند ؟ : شجاعت تنگسیر را ، قناعت گنج قارون را ، حق طلبی داش غلام را ... ، چه چیزی را ؟

 سینمای پهلوی بواقع مستقل و درآمد زا بود ، سینمای دهه ۸۰ بدون بنیاد فارابی و حمایتهای مالی آن ۱۰ فیلم هم در سال ، تولید نخواهد کرد . ۵۰ الی ۸۰ فیلم سینمای سالهای دهه ۸۰ ، چه دردی را از جامعه ما دوا می کند ؟ و چه دردهایی تحمیل می کند ؟

 آیا زمان آن نرسیده که کرکره ها را پائین بکشیم و براحتی بگوئیم این واقعیت را در حوزه هنر سینما که : ورشکست شده ایم .