تکرار قرون وسطی

  قرون وسطی در غرب، فاصله زمانی پیوسته ای میان تاریخ باستان و عصر جدید است. در شرق، قرون وسطی یا تاریخ میانه، فاصله زمانی پیوسته ای نیست. در دوره های مکرر و مقطعی از تاریخ سرزمین های شرقی، شاهد تکرار شرایط قرون وسطایی هستیم و چون، رنسانس در شرق، قابلیت ظهور ندارد؛ پس از گذر زمان، هر از چندی، شاهد بازتکرار شرایط قرون وسطایی هستیم. به گونه ای که جوامع شرقی، درگیر چرخه خبیثه ای از بازگشت و خروج از شرایط متوالی قرون وسطی هستند.

 اهم دلایل ناتوانی جوامع شرقی در خروج از چرخه خبیثه قرون وسطایی، در عدم ایجاد شرایط نوزایی یا رنسانس، خلاصه می شوند که عبارتند از:


*فقدان بازگشت و پالایش داشته های کهن فرهنگی

*ممنوعیت مطلق پرسشگری و نواندیشی دین سنتی

*بیگانگی فراگیر مردم با آثار مهم ادبی و علمی جامعه

*عدم حمایت مالی خانواده های متمول از رشد علمی


 در مقابل، چهار عامل بازترجمه آثار یونانی، نهضت پروتستانیسم، چاپ گسترده کتب و خانواده مدیچی را در ظهور رنسانس در غرب، شاهد هستیم.

اثرات اقتصادی معکوس برجام

  برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام، به فرجام رسید. حال آنکه رییس جمهور ایران، همه چیز را حتی، آب خوردن را به فرجام آن، پیوند زده بود. برجام، می تواند که دو راه گوناگون را در اقتصاد رو به افول ایران امروزی، بپیماید. نخست، پای شرکت های چندملیتی را پس از قریب چهار دهه از ناامنی و فرار سرمایه، به ایران، باز کند که با وجود اقلیت سیاسی راست تندرو و ارتباط شرکت های چند ملیتی با شبکه استعماری ثروت و قدرت جهانی و وجود و گسترش نهضت های تکفیری در منطقه، بعید به نظر می رسد. دیگر اینکه موج تکنولوژی پشت مرزهای ایران را به کشور، سرازیر کند.

 ورود تکنولوژی به اقتصاد بحران زده و ناکارآمد ایران امروزی، سمی مهلک است. زیرا، از یک سو، بحران بیکاری و کاهش شدید دستمزدها نسبت به قیمت ها را دامن خواهد زد و رکود اقتصادی فعلی را شدیدتر خواهد کرد و از سویی دیگر، باعث افزایش قیمت منابع خام طبیعی و خدادادی خواهد شد که در افزایش قیمت ها و تورم طولانی تاریخی جامعه ایرانی، اثری منفی خواهد گذاشت و پای سوداگران تجاری را جهت غارت منابع خدادادی به کشور، باز خواهد کرد و شاهد قراردادهای کرسنت دیگری خواهیم شد. از اینرو، بجز ورود دارو و منع مبادلات مالی نهادهای شبه حکومتی در اقتصاد جهانی، برجام نخواهد توانست که هیچ پیام مناسب اقتصادی را برای مردم و اقتصاد بحران زده ایران کنونی، بهمراه داشته باشد و به روند سقوط دولت میانه روی تهران، در اثر رکود شدید و تورم طولانی، سرعت خواهد بخشید. از سویی، بحران جدی سومدیریت و اتلاف منابع اقتصادی، فرصت برجام را به زمینه سازی ظهور و بروز بیشتر چالش ناکارآمدی شیوه حکمروایی جاری در کشور، بدل خواهد کرد و شدت کاهش قیمت نفت و فرار مغزها و سرمایه ها را آشکارتر خواهد کرد. همچنان، معتقدم که بحران اصلی کشور، تحریم های اقتصادی خارجی نیست؛ بلکه ناآشنایی کامل رژیم تهران با اصول مدیریت و اقتصاد کلان و در نتیجه، اتلاف منابع و عدم بکارگیری نیروی انسانی تحصیلکرده و توانمند، در ساختار دولتی ست. ایران امروزی، بیش از هرچیز، باید که از درون، اصلاح شود و با قشر روشنفکر داخل مرزها، به مذاکره و انعقاد قرارداد برنامه جامع مشترک برسد. آمریکا، دشمن بزرگتری از روشنفکران داخل مرزها ست. برجام، اثری اقتصادی معکوس و منفی خواهد داشت.

شعار وحدت اصولگرایان: نه به اصلاحات و نه به اعتدال

بنام او که یکتا ست و بی همتا ست


از هنگامی که پنج تن از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران، انشعاب کردند تا تشکیل دولت به اصلاح تدبیر و امید، توسط حزب اعتدال و توسعه، به ریاست یکی از آن انشعابیون که عضو شورای مرکزی حزب مذکور است؛ اصلاح طلبان، اعتدال گرایان و انشعابیون که اکنون، بیش از آن پنج تن هستند؛ مسیر وحدت را طی کرده اند و اصولگرایان، نتوانستند که حتی، حد و مرز اصولگرایی جدید را تبیین کنند.

شرایط پیشرو، نشان دهنده آن است که سه طیف اصلاح طلب و اعتدال گرا و انشعابی اصولگرا، در کنار هم ایستاده اند و فرق و نحل اصولگرایی، سازهایی ناکوک و ناهماهنگ را کوک می کنند. امروز، لازم است که تعریف جدیدی از اصولگرایی، مطرح شود: اصولگرایی منهای اصلاح طلبی.

تمامی کسانی که بهرشکل، در سالهای اخیر، هم صدا با اصلاح طلبان شدند از امثال علی مطهری در مجلس تا حسن روحانی در دولت، اصولگرا نیستند. سایر دوستان، لازم است که کنار هم بنشینند و فهرست واحدی از محمد عباسی تا محمد عباسپور را به مردم، معرفی کنند؛ تنها، با یک شعار: نه به اصلاحات، نه به اعتدال. در غیر اینصورت، تکرار تجربه تلخ شکستن آرا، بین قالی باف، محسن رضایی و جلیلی را تکرار خواهیم کرد.

راقم این سطور، احترام ویژه ای، برای اصلاح طلبی دور از فتنه، چون علی صوفی و مرتضی الویری، قایل است. لیکن، کسانی چون محمدرضا عارف و غلامرضا تاجگردون را لایق تایید صلاحیت، نمی دانم و اگر از اصلاح طلبان، به سیاهی و کژی، یاد می کنم، منظور نظرم بر آنان است که تشنگان قدرت اند و نه آنان که سابقه خدمتگزاری خود را از اصحاب فتنه، دور نگه داشتند. به امید وحدت اصولگرایان؛ از احمدی نژاد تا جاسبی.

دهه فجر مبارک باد

والفجر و لیال عشر

سعدی، استاد سخن

 نزول آخرین کتاب الهی، بر رسول الله (ص) و بسط و توسعه شریعت نبوی که به طور مع تنابهی با علم و معرفت آموزی، از قرائت قرآن تا محاسبات نجومی ایّام و اوقات شرعیّه، گره خورده بود، باعث پیدایش و رشد دامنه وسیعی از دانشها شد که از خواندن و کتابت تا اخترفیزیک، گسترده شده بود.

 پیش از عهد سلجوقیان، مدارس مختلفی وجود داشته است. در بیشتر شهرها، از جمله ری، کاشان، بیهق و آوه، مذاهب اسلامی گوناگون، مدارس ویژه ای برای خویش دایر کرده بودند.اما، دوره سلجوقی، به دلیل نظامیه‏های مشهور آن دوره، ممتاز گشت. مدارس عالیه شهری که در این دوره، به همت خواجه نظام الملک طوسی (وزیر برجسته آلپ ارسلان) تأسیس شدند، به همین خاطر، به این مدارس، نام نظامیه داده شد. در این مدارس عالی، برای آموزش علوم و فنون روز، از برترین چهره های علمی آن زمانه، همچون، امام محمد غزالی، یاری گرفته شد.

ادامه مطلب ...

جوایز بی ارزش

 به خاطر دارم که سالها پیش ، زمانی که  فیلم سینمائی مومیائی سه اکران می شد ، در تبلیغات آن ، جمله ای مطرح می شد با این مضمون که فیلمی با هیچ جایزه از جشنواره فیلم فجر ! درحالی که جریانات حاکم بر سینمای دولتی ما ، هرچه جایزه قابل اعطاء بود را به فیلمی از کارگردانی سیاسی و سر سپرده ، اعطاء کرد . تا کنون ، این داستان سرسپرده ها ، سبب جدایی هرچه بیشتر مردم از حاکمان شده است و سرانجام ، روزی می رسد که سبب سقوط حکومت فعلی ایران خواهد شد .

 جشنواره فیلم فجر سالجاری با تمام گاف های پر رنگ آن ، تکرار داستان همیشگی کشور ما است . جایزه بهترین فیلم ، به بدترین فیلم داده شد . بگذریم از زمینه چینی های بوق های مطبوعاتی که در قلب واقعیت ، از زمان رضاخان تا کنون ، مجرب و توانا شده اند .

ادامه مطلب ...

پوزخندی دیگر در باغ فیلم فجر

هر دم از این باغ ، بری می رسد

تازه تر از تازه تری می رسد


شب بیا باغ


در باغ شهادت را نبندید

به ما بیچارگان ، ز آن سو نخندید


جایزه شمقدری به برگزیده بخش بین الملل فیلم فجر
جواد شمقدری و کاترینا پائولو
افتضاح عکس دسته جمعی محمد حسینی ، جواد شمقدری و مسعود کیمیایی ، کم نبود ؟

توکلی : از بنی صدر تا بهبهانی

ابوالحسن بنی صدر

 نخستین روز سی و دومین دهه فجر انقلاب اسلامی برابر شد با استیضاح جنجالی پرفسور حمید بهبهانی از وزارت راه و ترابری . استیضاحی که بیش از هر چیز ، یادآور رای عدم کفایت به دکتر ابولحسن بنی صدر بود . یکی دیگر از دانشگاهی ترین چهره های سیاسی کشور که در اثر اتکای بیش از حد به غوغاسالاری مطبوعاتی ، توسط تندروترین نمایندگان مجلس شورا ، مورد سئوال واقع شده بود و با دهان کجی به استیضاح کنندگان ، از حضور در مجلس شورا ، سر باز زده بود . تکرار اشتباهی تاریخی . اما ، با این تفاوت که رسوایی پس گرقتن امضاهای استیضاح وی ، نتیجه معکوسی برای این چهره دانشگاهی برجای نهاد و حتی ، چهره دانشگاهی او را ملکوک نمود .

 به حق ، باید که مهمترین علت رای عدم اعتماد مجلس هشتم را به وی ، تراژدی تکراری و زشت پس گرفتن امضاهای بی ارزش نمایندگان دانست . هرچه بود ، تودهنی بدی بود در آغاز دهه فجر سالجاری به معتقدین به این شیوه جاری کریه در نظام حکومتی کشور . متاسفانه ، قربانی اصلی این امضاهای بی ارزش ، چهره ای دانشگاهی شد .

 ذکر این نکته را لازم می دانم که موهای سیاه نماینده مردم بهشهر در مجلس اول ، به موهایی سفید در چهره نماینده مردم تهران بزرگ در مجلس هشتم ، تبدیل شده بود . هرچند ، احمد توکلی از بسیاری نظرات ، به همان میزان ، تندرو ، کم تجربه و قدرت طلب باقی مانده است . در پایان ، امیدوارم که وزیر معزول راه فرانسه در پیش نگیرد . پر واضح است که همه در این بازی زشت استیضاح و پس گرفتن امضاها ، بازنده بودند . امید است که جانشین وزیر معزول ، فردی مناسب ، انتخاب شود تا هزینه سنگین این ماجرا ، با تکرار انتخابهای لجبازانه ، سنگین تر نشود و پاس دهه فجر انقلاب اسلامی فراموش نشود . 

 پی نوشت : از مطلب فوق ، تائید دکتر ابولحسن بنی صدر برداشت نشود که حقیر ، دارای چنین قصدی نبوده است . سال گذشته ، نشریه انقلاب اسلامی که مشار الیه منتشر می کنند ، در یادداشتی ، بنده را از سران سرکوبهای خیابانی بعد از انتخابات معرفی کرده بود ! حال آنکه در همان زمان ، بنده ، به شهادت بیش از صد نفر ، در طولانی ترین سفر عمرم بوده و حتی ، برای مشاهده مناظرات تلویزیونی نامزدهای انتخاباتی دوره دهم ، با مشکلات عدیده ای مواجه بودم . پس از آن ، زمانی که به تهران بازگشتم ، متوجه شدم که چه هیاهویی برپا بوده است . جالب آنکه برخی به اصطلاح دوستان اصولگرا ، شایعه حضور من در ستاد تبلیغاتی آقای محسن رضائی را منتشر کرده بودند . امان از دست احمقانی که من را از سران سرکوب خیابانی یا عضویت در ستادهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات معرفی می کنند ؛ حال آنکه من ، فقط به سختی و برحسب وظیفه خویش ، فقط سعی کردم که رایی داده باشم و تکلیف را از گردن خویش ، ساقط کنم .

پس از یوم الله نهم دی

 جرج بوش کوچک بر این باور بود که می توان ، تاریخ ایالات متحده آمریکا در قرن بیست و یکم را به دو بخش مجزا ، تقسیم کرد : پیش از واقعه یازده سپتامبر و پس از آن . من  بر این باور هستم که تاریخ جمهوری اسلامی را نیز ، می توان که به دو بخش مجزا تقسیم کرد : پیش از روز بیست و نهم خرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت و پس از آن . نماز جمعه تاریخی تهران ، در آن روز مهم ، نقطه عطف آشکاری در مناسبات سیاسی کشور شد .
 پس از آن بود که جناح چپ سیاسی کشور که پایان حیات سیاسی خود را احساس می کرد ، با تمام توان ، به خیابانهای پایتخت ریخت و تهران را به عرصه آشوب طلبی و هرج و مرج خواهی سیاسی مبدل ساخت .
 ناتوانی این عده برای نگهداری وضعیت آشفته موجود ، در میان مدت ، پایانی بر جناح سیاسی چپ کشور شد و ایشان را به زباله دان تاریخ ضمیمه کرد . از این پس ، دیگر نامی از جناح چپ سیاسی کشور ، بجز در ذکر مسائل تاریخی نخواهیم شنید . امری که پیش از این ، از آن ، به مرگ به اصطلاح اصلاحات یاد می شد . با دستگیری ، محاکمه و حبس عوامل درجه دو این جریان و سرکوب خیابانی عوامل درجه سه آنها ، پیوندهای شبکه های اجتماعی ایشان ، از هم گسیخته شد . هرچند که احتمال بسیج مجدد عوامل درجه سه این جریان سیاسی با رهبران ایشان ( عوامل اصلی یا درجه یک جریان سیاسی نفاق سبز ) وجود داشت .
ادامه مطلب ...