چنین بحرانی ، دو چهره آشکار دارد و هزار چهره نیمه پنهان . چهره آشکار آن که ساکنین تهران ، آنرا می شناسند ، معضل ترافیک در حمل و نقل شهری است و چهره آشکار دیگر آن که مهاجرین به تهران ، از آن به بدی یاد می کنند ، آلودگیهای زیست محیطی و بخصوص آلودگی هوای تهران است . بلی ، آلودگی هوای تهران ، مهمترین خاطره بدی است که گردشگران داخلی و خارجی از تهران بیاد می آورند .
شایان ذکر است ، می توانید که اصل متن یادداشت مذکور را در پیوند زیر مطالعه فرمائید :
پریشب ، پاسی از نیمه شب گدشته بود که به زادگاه پدری ام ، در حاشیه جنوبی دریای خزر رسیدیم . همواره ، در هنگام باز شدن درب ورودی ، بزرگسالان از خواب ، بیدار می شدند و به استقبال ما می آمدند . اما ، بر خلاف همیشه ، همه خواب بودند و خواب ماندند . براحتی ، می توانم که اغلب قفلهای آن سرای را بگشایم . دزدانه ، به اتاق پدربزرگ ام وارد شدیم . رختخواب ها را برداشتیم و به اتاق دیگری که سالها است که بجز من ، کس دیگری در آنجا نمی خوابد ، رفتیم . همچنین ، تندرهای مهیب و پیآپی ، در بیدار کردن اهل آن سرای یاریگر ما نشدند . تندر هایی که هر گاه که از تهران بیرون می روم ، به همراه من به هر دیاری می آیند... ، از قم تا لواسانات و از بانکوک تا رامسر . یاد وحشت ساکنین بانکوک ، از آن تندرها هستم . هر چند که ایشان بیش از مردم ما به باران های سیل آسا عادت دارند . اما ، پیران آن دیار ، خاطره چنین تندرهای نیم شبی را در یاد نداشتند . هرچند که دیگر ، من به آنها عادت کرده ام و براحتی ، با صدای آنها ، می خوابم . با سرزدن فجر صادق ، پیر مرد از خواب بر می خیزد و پدرم او را صدا می کند ، در اتاق را می گشاید و با دیدن نتیجه اش که در کنار من خفته است ، با تمام صورت اش ، می خندد . اندکی پس از آن ، صدای ماکیان را می شنوی که صبح را خبر می دهد ...
زمانی که عمر بن خطاب ، در اثر عملیات تروریستی فیروز ، در بستر بود و امید چندانی به ادامه حیات نداشت ، شش تن از انصار پیامبر اکرم (ص) را برگزید تا بر سر مساله خلافت ، پس از او ، تصمیم گیری کنند . شش تن مورد اشاره ، در دو ویژگی ، مشابه بودند . نخست آنکه همواره ، پیامبر (ص) به نیکی از ایشان ، یاد فرموده بودند و دیگر آنکه خلاف آن ، درباره ایشان ، مشاهده نشده بود . اسامی ایشان ، عبارتند از :
مراد از این گفتار ، ذکر تاریخ منظور به تصمیم اهل شورا ، در صدر اسلام ، نیست . بلکه عبور از سالیان خلافت خلفای راشدین است و سرانجام آن شش تن که رسول الله (ص) ، برای ایشان ، احترام ویژه ای قائل بودند .
ادامه مطلب ...هفته اخیر را در برخی نقاط شهری اطراف تهران گذراندم . به قاعده یک روز در میان به کرج ، ورامین ، قم و رودبار قصران ( اوشان ، فشم و حومه ) رفتم . پیشتر ، از برخی مراکز استانها در کشور دیدن کرده بودم . همواره ، می پنداشتم که بعد مسافت و فاصله از پایتخت ، عامل مهمی در کیفیت زندگی در شهرها است .
در طی هفته ای که گذشت ، متوجه شدم که چنین نیست . چه اینکه شهرهای نزدیک به تهران ، از بسیاری از شهرهای کشور ، به مراتب ، از سطح کیفی پائینتری برخوردارند .
در تجربیات اخیر ، به چنین نتیجه ای رسیدم که یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما ، عدم تشخیص صحیح فرضیه و نظریه است . مشاهده می شود که در بسیاری موارد ، این مفاهیم ، بجای همدیگر ، بکار یرده می شوند .
پی نوشت : این مطلب ، علی الاطلاق ، بر عموم مطالب منتشره پیشین من ، در مطبوعات و اینترنت ، برتری دارد .
سرانجام ، پس از سالها ، صبح امروز با بوی شکوفه بهار نارنج از خواب بیدار شدم . من ، دانشجوی نخستین دوره تحصیلی کارشناسی ارشد مدیریت شهری در کشور هستم . حال آنکه بیش از شهر ، دلبسته روستا هستم . خوابیدن ، بهمراه پسرم ، در کلبه ای که علاوه بر من و پسرم ، نه تنها پدربزرگش که پدربزرگ پذربزرگش نیز ، در این کلبه روستایی از خواب برخواسته اند ، حس لذتبخشی را به من منتقل کرد . خصوصاً که پسرم از بازی با توله سگ ، بسیار لذت می برد . همه امور ، خوب است . اینجا ، روستا است . جایی که از شهر به طبیعت قریب تر است .
زندگی روزمره شهرنشینان کشور ما با مسائلی از قبیل سانسور ، فیلترینگ ، پارازیت ، گشت ارشاد و ... همراه شده است . نگاهی به سیاستهای فرهنگی کشور ، علاوه بر تاخیر در تصمیم گیری از بی دقتی مفرط و مرضی حکایت دارد . اکنون ، آنچه که در چنین شرایطی ، بیش از هر چیز دیگری ، لازم بنظر می رسد ، تحولی شگرف در تمام شئونات فرهنگی جامعه است . آنچه که سالها پیش به صراحت از آن با عنوان انقلاب فرهنگی دوم ( در تمام زمینه ها ) یاد کردم و چه نیکو در اذهان خواص نشست .
اکنون ، آنچه بیش از هرچیز فاصله عملکرد مدیران فرهنگی نظام جمهوری اسلامی را با انقلاب فرهنگی دوم ، جدی تر می سازد ، بی دقتی مفرط جاری است که آسیبهای فراوانی را موجد می شود . به امید آن روز که مدیرانی بهتر با دقت بیشتر بتوانند که مجری انقلاب فرهنگی دوم باشند .
حکیم ابولقاسم حسن بن علی طوسی مشهور به فردوسی ، در سال 329 هجری در " طوس" به دیده به جهان گشود . پدر وی از دهقانان طوس بود و از نظر مادی ، دارای ثروت و موقعیت در خور توجهی بود . گفته می شود که در جوانی ، با درآمدی که از املاک پدرش داشته است ، به کسی محتاج نبوده است ؛ اما ، اندک اندک ، آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.
فردوسی از همان ابتدای کسب علم و دانش ، به خواندن تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته پارس عشق می ورزید . همین علاقه بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت .