جنبش فواحش

Related image

 قرن نوزدهم میلادی را قرن ثروت ملل نامیده اند. بریتانیای ملکه ویکتوریا، با چپاول منابع اقتصادی سرزمین های حاصلخیز آمریکا، هند و آفریقا، فاتح اصلی قرن نوزدهم بود. قرن بیستم میلادی، با ظهور ایدئولوژی های مارکسیسم و نازیسم در برابر کاپیتالیسم و ژودائیسم، عرصه تاخت و تازهای بیشتر جمع آورندگان ثروت ملل در قرن پیش از آن بود. بریتانیا، فرانسه، روسیه، آلمان، ژاپن، چین و آمریکای نوظهور، شکاف شمال و جنوب و غنی و فقیر را به فاصله بین ملل جهان، تبدیل کردند. ملل صادر کننده ایدئولوژی ها و ملل مصرف کننده آنها. سرانجام، آمریکائی ها بودند که با تکیه بر سرمایه داری آزاد، کاپیتالیسم و حمایت ژودائیسم بین الملل را جذب کردند و جهان امروزی را به چهار بخش پیشرفته، درحال توسعه سریع، در حال توسعه کند و عقب مانده، تقسیم کردند. چنین، مساله اصلی قرن بیستم و یکم میلادی، توسعه است. مساله، این است؛ توسعه یا توسعه. گزینه دیگری نیست.

 اگر نظام توزیع ثروت در قرن نوزدهم میلادی، سپهر اقتصادی را بر فرهنگ ملل، چیره کرد و پدیده سبک زندگی را به بشر قرن بیست و یکم میلادی، تحمیل کرده است. ایدئولوژی، سبب چیرگی سپهر فرهنگ بر سیاست در قرن بیستم میلادی شد و فراتر از پدیده سبک زندگی، نظام بین الملل را زیر سایه ژودائیسم جهانی، استوار کرد. چه اینکه پیش از آن، تنها مفهوم بین المللی تاریخ بشر، ثروت یهود بود و با تضاعفی هولناک، هست. قرن بیست و یکم، چیرگی سپهر سیاست ملی بر اقتصاد ملی ست؛ عرصه ای که توسعه را تنها گزینه پیشروی ملت های جنوب، برای بقاء، قرار داده است.

 اگر چرخدنده های ماشین اقتصاد و فرهنگ را نظام توزیع ثروت، از طریق سبک زندگی، هماهنگ می کند. چرخدنده های ماشین سیاست و فرهنگ را ایدئولوژی می چرخاند. موتور محرک میان چرخدنده های ماشین اقتصاد و سیاست، توسعه است. بحث توسعه، بحثی مفصل و مطول است.

 فقدان ایدئولوژی مقبول و احزاب کارآمد ناشی از آن، پس از تعطیلی حزب توده، جبهه ملی ایران، حزب جمهوری اسلامی، سازمان تروریستی مجاهدین خلق و گروهک انجمن ضاله حجتیه، به کریستالیزه نشدن مردم در قدرت سیاسی و عدم مرجع تولید مدل های توسعه در ایران پس از جنگ با عراق، انجامید. در غیبت، ایدئولوژی و مدل های توسعه ملی منبعث از آن، مساله نظام توزیع ثروت، رژیم تهران را به بن بست آشفتگی در روابط درآمد و هزینه خانوار و سرانجام، پدیده فساد اقتصادی در سطح دولت و فساد اخلاقی در سطح ملت، می کشاند. ظهور طبقه شبه فواحش شهری و حمایت آنها، از بخش فاسد اقتصادی دولت ها را رقم خواهد زد. چنین جامعه ای، فاقد ایدئولوژی مقبول، احزاب گسترده و توانمند در تولید پلاتفرم های پیشنهادی برای توسعه ملی، آشفتگی در طبقات اجتماعی و نحوه توزیع نظام مند ثروت در آنها، فقدان عزم جدی حذف بخش فاسد اقتصادی دولت و ظهور جنبش فواحش که سبک زندگی ویژه حامی شرایط موجود را تقویت می کند؛ از فروپاشی سریع جامعه ای خبر می دهد که در غیاب ایدئولوژی و احزاب، فقدان نظام عادلانه توزیع ثروت و دولت پاک دست، سبک زندگی ویژه ای را در میان برخی جوانان، هدایت می کند که نگارنده با آشنایی با ژودائیسم حامی جنبش ضد ملی دوره ملی شدن صنعت نفت، آن را جنبش فواحش می نامد. گذر از تجربه موفق صهیونیزم جهانی در سرکوب نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران و تجربه موفق تر تولید طبقه جوانان بی هویت و بی آینده در اروپای شرقی و آمریکای لاتین، تجربه بازتولید طبقه متوسط نوین و جوان فاقد ایمان دینی، اندیشه سیاسی - مکتبی، فاقد هویت، آینده و درآمد ماهیانه ثابت که سبک زندگی را ترویج می دهد که در فرهنگ بومی ما، فحشاء نام دارد.

Related image

 جنبش فواحش، حامی اصلی فساد اجتماعی و دشمن اصلی توسعه ملی ست. مبارزه با چنین پدیده شومی، از طریق نهادهای ایدئولوژیک، مانند دین و ساختارهای عادلانه و منظم توزیع ثروت، موجد سبک زندگی بومی ست. دین، گمشده اصلی این موتور پیچیده اجتماعی ست که در تقویت آن، شرایط اجتماعی، به بهبود می انجامد. جنبش فواحش، به ظهور طبقه اجتماعی متزلزل علاقمند به بندبازی در طبقات مختلف اقتصادی می انجامد. همانند فاحشه ای که شبی را در میان اعیان و شب دیگر را در میان فقراء بگذراند. از اینرو ست که نظام عادلانه و منظم توزیع ثروت، دشمن اصلی زندگی چنین جوانان بی هویتی ست. بررسی جامعه شناسانه ملل اروپای شرقی و آمریکای لاتین، بی نظمی در درآمدهای ماهیانه و روابط جنسی نامنظم چنین طبقه ای را آشکار می سازد. حامی اصلی این جریان اجتماعی، ژودائیسم است. موتور محرکه ژودائیسم، در جوامع مختلف، سکس و خشونت است. پدیده هایی که توسط سلبریتی های سینمائی و هنری در اختیار صهیونیزم جهانی و شبکه ایلومناتی بریتانیا قرار دارند.


 پی نوشت: پس از پایان مناظره های تلویزیونی و پیش از کناره گیری محمدباقر قالیباف، نظرسنجی ها از پیشتازی حسن روحانی، با 28 درصد آراء و رقابت ابراهیم رئیسی، با 11 درصد آراء با محمدباقر قالیباف، با 9 درصد آراء، حکایت دارد. اسحاق جهانگیری و مصطفی میرسلیم، با 1 درصد آراء و مصطفی هاشمی طباء با 0.03 درصد آراء، در پائین جدول نظرسنجی ها هستند. حدود نیمی از مردم، آرای خاکستری، باطله و عدم مشارکت در انتخابات را بیان می کنند.