کژقامتان تفاله تاریخ

 همه روزه ، از زمان افتتاح شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات تا کنون ، به غرفه روزنامه حیات نو باصطلاح اجتماعی سرکی می کشیدم که بتوانم تا با دوستی قدیمی و صمیمی تجدید دیدار کنم . توفیقی حاصل نشد تا آنکه امروز ، پس از خروج از مصلی تهران بزرگ ، تصویری از علیرضا حسینی بهشتی را در نیم صفحه نخست آن روزنامه دیدم .

 مطالعه دیگر مطالب صفحه نخست روزنامه ، مرا اندوهگین کرد . یادداشتی از همان دوست قدیمی و صمیمی مرا در میانه راه تا قریه فرحزاد به گوشه کافی نتی در شهرک غرب کشاند تا علیرغم میل باطنی ، قلم خود را به نام کسانی بیالآیم که مراتب ریاکاری آنها ، در دعوی مردمسالاری خودشان و طرفدارانشان ، آشکار شده است .


 بیش از هرچیز ، در عجب هستم که چرا پیش از حضور برخی سران جناح مدعی مردمسالاری در شبستان مصلی تهران ، موج کثیری از اراذل و فواحش اغتشاشگر همیشه در صحنه ، در طبقه نخست شبستان ، بیش از هر زمان دیگر ، قابل مشاهده بودند ! 

 اما ، در این میان است که روزنامه نگاران سبزگرا ، اکثریت قریب باتفاق مردمی که در پای صندوقهای رای و در صحن سرخ شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات حضور یافتند را نیروهای لباس شخصی قلمداد می کنند ! پرسش اساسی این است که حضور مردم در نمایشگاه مطبوعات را باید که " حضور سازمان یافته نیروهای لباس شخصی " دانست  ؟ یا تغییر یکباره ترکیب جمعیتی حاضر در کنار غرفه های مستقر در میانه طبقه همکف شبستان مصلی تهران بزرگ را در زمان حضور برخی سران جناح مدعی مردمسالاری ، حضوری سازمان یافته بود ؟

 جناب آقای سعید الله بداشتی ، از این جهت ، حقیر با شما همداستان هستم که (( نمایشگاه مطبوعات ، محل تجمع کسانی است که علاقمند به گفتگو ، مفاهمه و تضارب اندیشه اند )) . ( نه جوانکهایی که به یکباره به مکان شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات می آیند و آشکارا ، از هیچ غرفه نمایشگاهی بازدید نمی کنند ... )

 اما ، در شرایط مطبوعاتی موجود ، نه صفحه نخست که نه هیچ صفحه دیگری از مطبوعات مستقل ، اصولگرا یا سبزگرائی به امثال حقیر ، تعلق ندارد تا بتوانم که درد دلی با شما داشته باشم . لاجرم ، در وبلاگ شخصی ام ، از شما می پرسم که نیروهای انسانی وابسته به نیروی انتظامی که لباس شخصی بر تن داشتند و حاضر در شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات بودند را می شناسید ؟ چرا در زمان بروز اغتشاشات ، از غرفه خود خارج می شدند و چرا در میان سبزگراها قابل مشاهده بودند ؟ چرا اکثریت مطلق چنین کسانی که من آنها را بهتر از هر کس دیگری می شناسم ، در زمان تجمع مردم هوادار ولایت که شعار (( وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد )) ، در میان آن جمع ، دیده نمی شدند و از آنها حمایت نکردند ؟

 آیا جنابعالی به بنده حقیر ، حق می دهید تا برخی فرودهای یادداشت جنابعالی را کذب محض بدانم ؟ هرچند که به فراز زیبائی از آن دلبسته هستم . 

 

 بنده از این خجل هستم که قلم ناتوانم را به نام ننگین اغتشاشگران و رهبران آنها می آلایم . اما ، اگر یادداشت جنابعالیرا مطالعه نمی کردم ، نمی پرسیدم که آیا پیش از بررسی قضائی اغتشاشات اخیر در شبستان مصلی تهران ، نباید که دادگاه محمد خاتمی ، میرحسن موسوی و جمعی از آقازاده ها را مشاهده کرد ؟ 

 آقای سعید الله بداشتی ، از خدای متعال بیش و پیش از شما ، برای خودم ، توفیق تقوا و تولی را می خواهم . 

 درپایان ، امیدوارم که دوستانی چون مسعود شفیعی ، سعید الله بداشتی و ... مشمول هدایت الهی گردند و دوستانی چون سعید نورمحمدی ، محمدحسین خوربک و ... مشمول الطاف رهبری شوند . براستی ، (( نماز جمعه تاریخی 29 خرداد )) سالجاری بود که مرا به جمع دوستانی چون آرش پاک اندیش ، سجاد اکبری و ... پیوندی دوباره داد تا لطف الهی و هدایت رهبری را دریابم . امیدوارم که با توجه جدی تر به آن واقعه جاودان تاریخی ، قامت خمیده دشمنان (( مردمسالاری تجربه شده در 22 خرداد 1388 خورشیدی )) را دریابید  و از فرود به فراز آئید . ان شاء الله تعالی ... 

 در انتظار پاسخ شما هستم که هرچند یادداشت شما را نپسندیدم . اما ، شما را از بسیاری همفکران خویش ، بیشتر می پسندم و هر آنچه پاسخ دهید ، از ارادت قلبی من به شما نخواهد کاست .