فشار روانی

 عصر چهارشنبه گذشته ، از محل خدمت خود که در حوالی خیابان ولیعصر (عج) تهران است ، بسوی میدان ولیعصر (عج) عازم شدم تا با همراهی آقای مهندس مسعود شفیعی ، عضو محترم شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه ، در تجمعی که در مرکز شهر تهران برگزار می شد ، شرکت کنم . با وضعیت کامل در جمع مردمی که لباس شخصی بر تن داشتند ، حضور یافتم . در خیابانهای مرکزی شهر تهران ، چهره ای دیگر هویدا بود . از میدان های ولیعصر (عج) ، انقلاب اسلامی و هفت تیر عبور کردم ، تنوع سن و پوشش تجمع کنندگان ، بیش از هر چیز دیگر جلب توجه می کرد . 

 این روزها ، از خود می پرسم که از دیدگاه علت و معلولی ، چه عاملی توانست که عده ای از هم وطنان مرا در عاشورای 1388 خورشیدی به چنان اعتراضات خشنی جلب نماید ؟ 

 فارغ از هر آنچه مربوط به سیاست می گردد ، آسیب های اجتماعی گوناگون در جامعه ما قربانی می گیرد . فشار روانی در تهران کنونی بی همتا است . 

پرسش جدی این است که آیا زمان آن نرسیده است که پس از 3 دهه پر تنش گذشته ، هم وطنان من ، بطور اعم و همشهریانم ، بطور اخص ، از فشار روانی رهائی یابند ؟ آیا سه دهه تورم ، فشار روانی و ... نمی تواند که هر جامعه ای را از پای درآورد ؟ 

 پی نوشت : بنظر می رسد که علت به چیز چیز افتادن مجدد مهندس میرخسین موسوی در بیانیه هفدهم او ، حضور میلیونی ملت در خیابان ها در چهارشنبه پس از عاشورای 1388 خورشیدی است . 

 پی نوشت  2 : این مطلب ، در دیماه 1388 خورشیدی . در ردیف مطالب بر بیننده گروه سیاست تارنمای بازنگار قرار گرفت .