نگاهی به تاریخ معاصر ایران : جلالیت اندیشه

 این روزها ، مطبوعات ما از دو روشنفکر دینی بسیار یاد می کنند : جلال آل احمد و محمود طالقانی . جلال آل احمد ، عضو گروه ۵۳ نفره ، پس از جدائی از حزب توده به همراه خلیل ملکی به دکتر مظفر بقائی پیوستند و حزب زحمتکشان ایران را ایجاد کردند . محمود طالقانی نیز پس از جدائی از حزب ایران ، به همراه مهدی بازرگان به پرفسور یدالله سحابیپیوستند و نهضت ( باصطلاح ) آزادی ایران را بنیان نهادند .

 حزب توده مهمترین حزب چپگرای تاریخ معاصر ایران است که توسط تقی ارانی و ۵۲ نفر دیگر بنیان نهاده شد . حزب توده مهمترین کانون مبارزات کارگری در ایران بوده است . رهبر ، ارگان رسمی حزب توده ایران بود .

 حزب ایران ، مهمترین سنگ بنای جبهه ملی ایران بود که بعدها به حزب توده نزدیک شد و ائتلاف سیاسی مهمی را بنا نهاد که البته منجر به جدائی مهدی بازرگان و محمود طالقانی از آن شد . حزب ایران را مهندسان مسلمان بنا نهادند .

 حزب زحمتکشان ایران ، از پایه های اصلی جبهه ملی ایران بود که گرایشهای سوسیالیستی آشکاری از خود بروز می داد . لکن ، اختلاف نظر میان دکتر بقائی و خلیل ملکی بر سر مصداق رهبری جبهه ملی ، مصدق السلطنه ، باعث انشعاب در این حزب شد . این انشعاب نیروی سوم نامیده شد . حزب زحمتکشان ایران را عطاران بازاری حمایت می کردند . شاهد ارگان رسمی حزب زحمتکشان ایران است .

 نهضت ( باصطلاح ) آزادی ایران که توسط مهدی بازرگان ، محمود طالقانی و پرفسور یدالله سحابی بنیان نهاده شده بود ، آشکارا مشی راست گرائی پیشه کرد و همچون حزب زحمتکشان ایران ، مدعی دین مداری شد .

 ارانی در زندان کشته شد ، ولی حزب توده تا مدتی پس از انقلاب اسلامی باقی ماند . مصدق السلطنه در تبعید مرد ، لکن هنوز جبهه ملی ایران اندکی فعالیت دارد . مظفر بقائی در زندان ، در نتیجه بیماری مقاربتی ، به رحمت حق شتافت ؛ برخی فعالین حزب زحمتکشان ایران هم به حزب جمهوری اسلامی پیوستند . مهدی بازرگان نیز مرد ، پسمانده های گروهک او همچنان باقی هستند .

 در این میان با نگاهی به تاریخ معاصر ایران ، بخوبی ۲ خط آشکار است : خط بازگشت به خویشتن که جلال آل احمد مطرح ساخت و خط گرته برداری از دیگران ( ضمن حفظ حداقلی عقائد خودی ) که محمود طالقانی بدنبال آن بود . لکن این اندیشه های جلالی بود که سالها حاکم بر فضای فکری و سیاسی کشور شد ، نه طالقانی . چه اینکه ، هر ۳ جریان چپ ، ملی و اسلامی وامدار اندیشه های جلال آل احمد هستند و پس از مرگ وی تا کنون هیچگونه اندیشه غیر جلالی در کشور بروز نکرده است . آری ، اما سرانجام در فرجام ، در میان دو روش بیادگار از این دو پسر عمو ، التقاط شکست خورد . تا شاید درسی باشد برای کسانی که می خواهند با شهامت راه دیگری در پیش گیرند .

همکاریهای جوانان احزاب

 

سازمان جوانان خانه کشاورز ، اولین بار توانست که مسئولین جوانان و دانشجوئی احزاب و تشکلهای سیاسی کشور را در غالب جلسات هماندیشی جوانان احزاب در کنار هم جمع کند . در این جلسات نمایندگان احزاب اسلامی کار ، موتلفه اسلامی ، اعتدال و توسعه ، اعتماد ملی ، جبهه مشارکت ایران اسلامی ، خانه های کشاورز و صنعت و معدن ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ، مجمع نیروهای خط امام و ... شرکت می کردند .

 در آذر ۸۵ و همزمان با انتخابات شوراها ، جمعی از فعالان همین حوزه با نام یاران فردا ، لیست ۱۵ نفره ای را منتشر کردند که منجر به توفیق ایشان گردید ، این همکاری با دعوت ستاد دانشجوئی ائتلاف اصولگرایان اصلاح طلب آغاز شد .

 سال ۱۳۸۶ ، وبلاگ صدچهره و ستون گفتگوی دانشجوئی هفته نامه شما ، هرکدام جداگانه به معرفی فعالان این عرصه و اندیشه های آنان پرداختند .

 در شهریور ۱۳۸۶ ، جمعی از فعالان جوان و دانشجوی احزاب و گروههای سیاسی به دیدار ۶ چهره سیاسی کشور رفتند :

  1. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی
  2. آیت الله مهدی کروبی
  3. حبیب الله عسگر اولادی
  4. حجه الاسلام و المسلمین محمد خاتمی
  5. حجه الاسلام و المسلمین حسن روحانی
  6. حجه الاسلام و المسلمین هادی خامنه ای

 چند روز پس از آن آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به مقام ریاست مجلس شورای خبرگان رهبری برگزیده شد . لکن سئوال اساسی ، این است که در این رهگذر جوانان احزاب و تشکلهای سیاسی چگونه و چرا چنین بیکدیگر نزدیک شدند ، هرچند که تا پیش از ۳ تیر ۸۴ ، چنین شرایطی نامحتمل می نمود ؟ و آیا با به قدرت رسیدن ، یکی از این احزاب یا تشکلهای سیاسی ، نباید منتظر واپاشی چنین ارتباطات معقولی شد ؟