لاریجانی را باید از نو شناخت !

علی لاریجانی در حال سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف، تبلیغات انتخاباتی دوره نهم ریاست جمهوری.

 دکتر علی اردشیرلاریجانی آملی ، فرزند آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی و برادر دکتر محمدجواد اردشیرلاریجانی ، نخستین سخنگو ( رئیس ) شهرستانی مجلس شورای اسلامی ایران است . وی ، هرچند که در نجف اشرف متولد شده است و از اهالی قم محسوب می شود ؛ لیکن ، مازندرانی تبار است . او ، مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه صنعتی شریف اخذ کرد و پس از آن ، برای ادامه تحصیل ، رشته فلسفه را انتخاب کرد . 

 او ، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است . در سابقه شغلی او ، ریاست سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران ، پیش و پس از مهندس محمد هاشمی بهرمانی ، دیده می شود . وی ، در زمانی که اعتراضها نسبت به سوء عملکرد وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( محمد خاتمی ) بالا گرفته بود ، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزیده شد . اکنون ، او رئیس مجلس شورای اسلامی ایران است و پیش بینی می شود که امری را که علی اکبر ناطق نوری ، در دوم خرداد 1376 ، نتوانست که انجام دهد ؛ او ، به سرانجام می رساند و از ریاست یک قوه به ریاست قوه ای دیگر برگزیده می گردد . 


 پیش بینی می شود که در صورتی که محمود احمدی نژاد ، نتواند که طی یکسال آینده ، وضعیت بغرنج کشور را اصلاح کند ، جریان اصولگرای پشت پرده حاکم ، دست به انتخاب دکتر علی اردشیر لاریجانی ، برای تصدی سمت ریاست جمهوری ، بزنند . گفته می شود که باند مازندرانی های درون حاکمیت ، از همکنون او را رئیس جمهور آینده کشور می دانند . رجال سیاسی پرنفوذی چون : ناطق نوری ، کردان ، احمد توکلی و ... . 

 بدین ترتیب ، از همکنون یکی از این دو تن ( محمود احمدی نژاد و علی اردشیر لاریجانی ) ردای ریاست جمهوری را بر تن خود مشاهده کرده اند و این امر ، نشانه شکست قطعی دوم خردادیها در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88 خواهد بود . 

 

 پی نوشت : دکتر علی اردشیر لاریجانی ، در مورخه 19 مهر 1387 خورشیدی ، در دانشگاه شیراز ، سخنرانی کرد . این جلسه ، بنا به گزارش مطبوعات رسمی کشور ، توسط دانشجویان ، بسیار متشنج شد و سرانجام ، دکتر علی لاریجانی اعلام کرد که برنامه ای برای نامزدی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ندارد . هرچند که او ، پیشتر از ریاست مجلس هشتم ، چنین جملات مشابهی را مبنی بر عدم تمایل احراز سمت ریاست مجلس هشتم ، بیان داشته بود . برای اطلاع بیشتر از تشنجات سخنرانی وی در شیراز ، مراجعه کنید به : 

http://www.aftabnews.ir/vdcayyn49anwa.html

حکمرانی بیسوادان بر تهران

 یکی از نهادهای باصطلاح ، من در آوردی اخیر ، شورایاری ها هستند . این نهاد که به پیشنهاد صدیقه وسمقی ( شاعر عضو شورای اول شهر تهران ) و سعید حجاریان ( سیاستمدار عضو شورای اول شهر تهران ) ایجاد شد و سپس توسط سردار محمدباقز قالی باف ( شهردار تهران ) گسترش یافت ، قانون ترجمه شده ای از قوانین فرانسه است . اکنون ، با نگاهی به ترکیب شورایاری های محلات تهران ، می توان که به ترکیب نامناسب اعضای شورایاری های محلات پی برد . چه اینکه 20% اعضایشورای شهر تهران را هم ورزشکارانی جوان ریال بی تجربه و کم اطلاع از مسائل شهری تشکیل می دهند . تحصیلات و تجربیات دیگر اعضای شورای شهر تهران ، هم ، چندان چنگی به دل نمی زند . برای مثال ؛ دکتر شیبانی ، پزشک عمومی که در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ، وزیر کشاورزی بوده است ، می تواند که چه دردی از شهر تهران درمان کند ؟ شاید سرماخوردگی شهروندان تهرانی را .  

 امروز ، 304 محله شهر تهران  شاهد انتخاباتی هستند که بسیاری از نامزدهای آن از حداقل تحصیلات هم محروم هستند و شایعاتی مبنی بر عدم سوء پیشینه برخی از نامزدها هم شنیده می شود ! گلی به جمال شهردار و شورای شهر متخصص مان ! براستی ، انتخابتی که یک سوم نامزدهای آن دارای مدرک تحصیلی لیسانس هستند ، چه سودی بحال ما شهروندان دارد ؟ ناگفته نماند که چنین انتخاباتی ، علیرغم همه هزینه های آن ، بلحاظ حقوق اساسی اختصاصی جمهوری اسلامی ، چندان توجیه پذیر نیست . انتخاباتی برای حکمرانی بیسوادان بر شهر تهران که نه ، عقلائی است و نه ، حقوقی . به مصاحبه خنده دار مسجدجامعی با فارس توجه کنید :

 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8706220308

سالگرد وفات حضرت خدیجه

 سالگرد وفات نخستین پذیرنده اسلام ، ام المومنین حضرت خدیجه کبری که ثروت خود را در راه ترویج دین اسلام نهاد و سرانجام در شعب ابی طالب ، جان بر سر پیمان خود با خدایش و شوهرش نهاد را به عموم مسلمین عالم تسلیت عرض می کنم . روح پاکش شاد و یادش گرامی باد .

پیرمرد - سیاهپوست - زن

سارا پیلین در آلاسکا، ۲۰۰۷

 با انتخاب سارا پالین ، توسط جان مک کین ، چهار ضلعی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ، در حال تکمیل شدن است . انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ، بطو سنتی ، صحنه رقابت میان مردانی سفیدپوست بوده است . بسیاری معتقدند که سیاست ایالات متحده آمریکا ، در قرن بیست ویکم میلادی را باید که به دو بخش تقسیم کرد : بخش نخست - پیش از حادثه یازده سپتامبر و بخش دوم - پس از حادثه یازده سپتامبر . اکنون ، پس از پایان دوره 8 ساله ریاست جمهوری بوش دوم ؛ انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ، دستخوش تحولات جدیدی شده است . در ابتدا ، در رقابت میان هیلاری کلینتون ( نخستین زن خواستار نامزدی مقام ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا ) و باراک اوباما ( نخستین نامزد سیاهپوست انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ) ، دموکراتهای آمریکائی ، دست به انتخابی عجیب می زنند و باراک اوبامای سیه چرده را راهی مبارزه با مک کین از حزب جمهوریخواه می کنند و سپس این کهنه سرباز آمریکائی جنگ ویتنام ، بانوئی نچندان مشهور را بسمت معاونت خود بر می گزیند . بدین طریق با حذف هیلاری کلینتون پس از انتخاب بایدن ، توسط باراک اوباما ، این مک کین است که می خواهد تا حمایت جامعه زنان آمریکایی را با انتخاب پالین جلب کند . 

 از نکات جالب توجه این دوره از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا ، احتمال قوی نامزدی بیش از یک نامزد مستقل در این دوره از این انتخابات است . احتمال میرود که در این دوره ، علاوه بر رالف نیدر ( نادر ) ، آمریکائی عرب تبار ، فرد دیگری نیز به صحنه این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پای گذارد ...

سه مساله اساسی

 همواره ، دو جناح راست و چپ ، در جمهوری اسلامی ، مناقشات بسیاری داشته اند . از نظر بنده ، ریشه های اصلی این مناقشات ، به 3 مساله اساسی باز می گردد : مساله اقتصاد ، مساله تبیین نقش ویژه ای برای فقها در کشور و مساله ابزاری سیاسی ، بنام تائید صلاحیتها .

 نخستین مساله اساسی مورد مناقشه میان دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی ، مساله تائید صلاحیتها بود . مساله ای که در مرحله نخست ، به شکل انقلاب فرهنگی در دانشگاهها خود را بروز داد . چه اینکه فرض اولیه بر آن بود که همچون دولتهای رژیم گذشته ، مدیران نظام جمهوری اسلامی را فارغ التحصیلان دانشگاهها تشکیل خواهند داد . حال آنکه طی 22 سال بعد از آن ، این فقها بودند که در زیر مدعای حکومت اسلامی و نظریه رفیع ولایت فقیه ، عهده دار امر مملکت داری و مدیریت امور مختلف شدند . در حالیکه ولایت فقیه ، به معنی مدیریت فقها بر تمام شئون جامعه نبود و به مساله رهبری در قانون اساسی معطوف بود . اما ، طی 22 سال متمادی ، این فقها بودند که در کشور ، نقش مدیران را ایفاء کردند . ولی ، با آغاز دهه ۱۳۷۰ خورشیدی ، جناح حاکم بر آن شد که مساله تائید صلاحیتها را بطور آشکارتر و جدی تری دنبال کند . این مساله ، از آغاز انقلاب فرهنگی تا کنون ، از مهمترین مناقشات فیمابین دو جناح حاکم بر کشور بوده است . خصوصاً ، رد صلاحیتهای اخیر اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و جبهه مشارکت ایران ، بر شدت این مناقشه افزود .

ادامه مطلب ...